ولادت امام رضا ع مبارک باد
نوشته شده توسطعابدي 13ام مرداد, 1396?????
? ولادت امام رضا (ع) مبارک باد ?
✅ مشهور است که امام رضا علیه السلام در پنج شنبه یا جمعه ۱۱ ذی القعده سال ۱۴۸ قمری در مدینه متولد شد. ولادت امام رضا علیه السلام بعد از شهادت امام صادق واقع شد و یکی از آرزوهای امام صادق علیه السلام این بود که زنده باشد و نوه اش را زیارت کند به همین جهت امام کاظم علیه السلام می فرماید: مکرر پدرم به من فرمود، عالم آل محمد ص (امام رضا ع) در صلب توست و ای کاش او را می دیدم و او هم نام امیرالمومنین علیهوالسلام است.
❶ نان را با کارد قطع مکنید، آن را با دست بشکنید.
⇦الکافی ج۶ ص۳۰۴
❷ هر که اندوه مومنی را برطرف کند، خداوند روز قیامت اندوه او را از دل او بر می دارد.
⇦اصول کافی ج۳ ص۲۸۶
❸ هرکس قدرت بر کاری که گناهان او را بپوشاند و از بین ببرد، نداشته باشد، پس باید بر محمد بر آل او بسیار درود بفرستد، زیرا صلوات گناهان را به کلی ویران می کند.
⇦وسائل الشیعه ج۷ ص۱۹۴
❹ هرگاه بندگان، گناهان جدیدی را بیاورند که قبلا آن را انجام نمی دادند، خداوند هم بلاهای جدیدی را برای آنان می آورد، که قبلا از آن آگاه نبودند.
⇦علل الشرایع ج۲ ص۵۲۲
? احادیث الطلاب ص۹۲۴ تا ۹۴۰
روز شادی مومنین
نوشته شده توسطعابدي 13ام مرداد, 1396امروز روزشادی ست
روز ولادت
ولی نعمت ایران سلطان مهربانی
امام رضاست
خدایا
به برکت این روز عزیز شادی وخوشبختی
را به خانه دوستانم
هدیه کن?
حقوق هم حجره ای
نوشته شده توسطعابدي 13ام مرداد, 1396حجره مکانی است که اعضای آن ممکن است چند سال یا حداقل یک سال با هم زندگی کنند و بنابر این فضای مربوط به حجره متعلق به تمامی اعضای حجره است.
لذا افراد و اعضای حجره باید روحیه احترام و رعایت حقوق همدیگر را رعایت کرده و سعی نمایند فضایی صمیمی و رابطه ای دوستانه در حجره حاکم نمایند تا لطمهای بر روابط بین اعضای حجره وارد نشود.
اما حقوقی که باید طلاب و هم حجره ای ها نسبت به همدیگر رعایت نمایند به صورت مختصر به برخی از آنها اشاره میشود.
همکاری در کارها با یکدیگر
اعضای حجره باید سعی نمایند با یکدیگر نهایت همکاری را داشته باشند چرا که هماهنگی در کارها و تلاش همهگانی یکی از راههای موفقیت در زندگی بوده و حقی است که همه جوامع انسانی دارا میباشند و اسلام معاشرت نیکو به خصوص این حق را برای همه حتی برای همسایه مشرک قائل است.
امام صادق (علیهالسلام) همکاریکردن مؤمن نسبت به مؤمن را حق آنان دانسته و میفرماید: «(دوستان مؤمن را) با جان و مال و دست و پا و زبانت کمک نمایید.»
هم حجره ای ها باید به کمک همدیگر بشتابند و با یکدیگر همکاری نمایند چرا که تلاش عمومی و تضارب آراء سبب شکوفایی زندگی اجتماعی خواهند شد.
بنابراین، کمک در کارهای زندگی حق همه انسانها به خصوص افرادی که در یک حجرهاند، بوده و رعایت و عدم آن برای کسی استثناءپذیر نیست.
همکاری و همراهی با یکدیگر در کارها رحمت خداوند را نازل کرده و مانع نزول بدبختی و شکست میشود.
مصونیت از آزار و ظلم یکدیگر
پیامبر اکرم (صلّیاللهعلیهوآله) میفرماید: «خَیرُ المُسلِمِینَ مَن سَلِمَ المُسلِموُنَ مِنیدِهِ وَ لِساَنِهِ؛ بهترین مسلمان کسی است که مسلمانان دیگر از دست و زبانش ایمن باشند.» 1
کسانی که معاشرت آنان نسبت به یکدیگر بیشتر بوده و خصوصا افرادی که باهم در یک حجره هستند، باید امنیت بیشتری از دست و زبان و اخلاق همدیگر داشته باشند.
چرا که فضای حجره کوچکتر از آن است که افکار، سلایق و خواستههای مختلف اعضای حجره را بدون تزاحم و برخورد در خود بگنجاند.
تنها چیزی که میتواند زندگی در حجره را سامان و شیرین سازد، این است که اعضای حجره هیچگونه ظلم واذیت را با هیچ وسیلة به یکدیگر نپسندیده و بر اساس عدالت و عطوفت انسانی با هم تعامل داشته باشند.
تکریم و احترام همدیگر
انسان موجود شریف و با کرامتی است که در میان همه مخلوقات از نگاه انسانی موجودی محترم و قابل تکریم به حساب میآید.
رسول اکرم (صلّیاللهعلیهوآله) در مورد کرامت انسان میفرماید: «هیچ چیز نزد خداوند گرامیتر از فرزند آدم نیست. عرض شد ای پیامبر خدا! و نه فرشتگان؟!
فرمودند: فرشتگان بسان خورشید و ماه مجبورند (و انسانها بهخاطر داشتن اختیار و عملکردن به دستورات الهی مکرم و محترماند).»
ارزش و احترام افراد مسلمان خصوصا اگر با همسایه و همحجره باشند، به مراتب بالاتر از انسانهایی است که غیر مسلمانند، و یا در یک حجره کنار هم قرار ندارند. زیرا رعایت احترام همسایه و همحجره ای در اسلام از اهمیت بالایی برخوردار میباشد.
پیامبر اسلام (صلّیاللهعلیهوآله) میفرماید: «وَ حُرمَةُ الجاَرِ عَلَیالجاَرِ کَحُرمَةِ اُمِّهِ وُ اَبِهِ؛ احترام همسایه بر همسایه مانند احترام پدر و مادر بر فرزند است.»2 همچنین حضرت (ص) در بیان دیگر، تکریمکردن همسایه [و دوست همنشین] را نشانه ایمان جامعه اسلامی میداند.
رعایت حال همدیگر در خوردنیها
نیازهای مادی از اموری است که باید انسان آن نیازها ر ا تأمین کند و یکی از این نیازهای مادی خوردنیها است. کیفیت و تأمین مواد غذایی بستگی به تمکن مالی انسان دارد و امور تغذیه با توجه به وضع اقتصاد و معیشت انسانها سامان میگیرد.
مثلا، برخی انسانها بهخاطر داشتن مال و ثروت از زندگی خوبی برخورداراند و از غذاهای خوب و با کیفیت تناول میکنند. اما برخی از انسانهای دیگر به جهت محرومیت از مال دنیا و یا کمتر برخورداربودن از ثروت، معاش کافی برای امرار معاش ندارند.
این بیان در باره محصلین و دانشپژوهان که در یک مکان تحصیلی با یکدیگر زندگی می کنند نیز صادق است، لذا طلبههای همحجره ای باید در رفع نیازهای مادی همدیگر کوشا باشند.
رسول اکرم (صلّیاللهعلیهوآله) در این مورد میفرماید: «هرگاه میوه خریدی برای او (همسایه) اهدا کن، و اگر نخواستی میوه را مخفیانه به خانهات ببر .
فرزندت را همراه میوه بیرون میاور که بچة او با دیدن میوه به دست فرزندت ناراحت شود. و با بوی و دود دیگت او را آزار مده مگر اینکه مقداری از آن غذا برای او هم بفرستی.»
سخنرانی آزاد
نوشته شده توسطعابدي 13ام مرداد, 1396آفریدگار دانا جهان را بر اساس تنوع آفریده است . بر روی کره خاکی همان گونه که کوه وجود دارد دشت و صحرا نیز به چشم می خورد . اگر تمام زمین مملو از درختان بود دیگر زیبایی جنگل به چشم نمی آمد برای همین است که کویر هم زیباست .
یک غذا هر چند لذیذ و گوارا باشد اگر قرار شد هر روز و هر شب صرف شود برای انسان قابل تحمل نخواهد بود و از خوردن آن زجر و عذاب می کشیم .
در زمان فعلی ما تقریبا یک نوع بیشتر روش تبلیغ وجود ندارد و همان روش سخنرانی سنتی است که از دیرباز تا به حال مرسوم است .
در روش سخنرانی سنتی سخنران و مبلغ با تکیه زدن بر منبر برای مردمی که در پیش او هستند شروع به سخنرانی می کند و مطالب خود را بیان می دارد .
درست است که این روش سنتی تبلیغ از نسلی به نسلی رسیده است و یادگار علما و مراجع بزرگ بی شماری است و با همین روش بوده است که علمای خداباور و خداجوی شیعه توانسته اند اسلام عزیز را از گزند دشمنان حفظ نمایند و روز به روز بر عزت و اقتدار آن بیفزایند اما در کار تبلیغ اگر ما طلاب به دنبال موفقیت هر چه بیش تر می باشیم باید به امر فطری تنوع طلبی و نو آوری دوستی انسان ها توجه ویژه نماییم .
در یک صد سال اخیر ما شاهد جهش حیرت انگیز علم و تکنولوژی بوده ایم و بسیاری از رسم های مرسوم و متداول زندگی ما دستخوش تغییر شده اند .
همان گونه که بسیاری از رسم ها و مقولات زندگی جامعه ما تغییر یافته و به روز شده اند باید در کنار بهره بردن از روش سنتی تبلیغ از روش های جدید و به روز نیز بهره برد .
دشمنان مکار و قسم خورده اسلام هر روز برای ضربه زدن هر چه بیشتر به اسلام عزیز و به انحراف کشاندن مردم و جوانان ما یک روش تازه و نو پدید می آورند .
طلاب هم به عنوان پاسداران اسلام اگر خواهان مقابله به مثل با روش های نو و جدید ضد فرهنگی جهان غرب هستند باید به فکر ابداع و استفاده از روش های جدید تبلیغی باشند .
نکته ای که باید پیش از وارد شدن به بحث اصلی و پیش از هر چیزی به آن اشاره کرد این است که استفاده از روش های نو و جدید تبلیغی در کنار روش سنتی تبلیغ به این معنا نیست که ما بخواهیم خدای ناکرده از اصولی که اسلام برای ما ترسیم کرده است عقب بنشینیم .
منظور این است که با رعایت و حفظ اصول و موازین شرعی به دنبال به روز رسانی تبلیغ باشیم .
به طور مثال اگر بخواهیم با تولید فیلمی که در آن روابط شرعی زن و مرد رعایت نمی شود ؛ حجاب زنان حجابی اسلامی نیست ؛ موسیقی متن فیلم ، موسیقی مطرب و حرام است ؛ اسلام را به مردم معرفی نماییم این کار بی تردید نامش نو آوری در تبلیغ نیست و در اصل این گونه کار ها ضد تبلیغی هستند و ضررشان برای اسلام و جامعه به مراتب بیش از سود و منفعتشان می باشد .
یا این که بخواهیم به وسیله موسیقی که در اسلام نظر مناسبی نسبت به آن وجود ندارد جوانان را به سمت اسلام جذب نماییم .
یا این که با شکستن قداست مساجد و انجام کارهایی که قداست مساجد را پایمال می کند بخواهیم جوانان را جذب مسجد و خدا نماییم .
به قول معروف ، هدف وسیله را توجیه نمی کند .
باید با حفظ اصول به فکر ابداع روش های نوی تبلیغی بود .
یکی از این روش ها که بسیار کار آمد است و امکانات و تخصص خاصی هم نمی خواهد روش سخنرانی جدید است که ما نام آن را” سخنرانی آزاد “گذاشته ایم .
مزایای سخنرانی آزاد :
1 – قدرت مانور بالا :
امروزه ثابت شده است که بیش از هفتاد درصد توجه مخاطب و شنونده به حرکات سخنران است .
در سنخنرانی سنتی سخنران کمترین قدرت مانور را دارد و باید تنها با بیان خود و بالا و پایین بردن تن صدا ،مردم را به خویش جلب نماید .
در روش سخنرانی آزاد سخنران نه از منبر بهره می برد و نه از تریبون . او با در دست گرفتن میکروفون بر روی سن و در میان مخاطبین آزادانه حرکت می کند و این سو و آن سو می رود و مطالب خویش را برای مردم بیان می دارد .
در این روش نو ، سخنران با حالات دست خود و راه رفتن و حالت های متفاوت خود توجه مخاطبین را به خود جلب می نماید .
سخنران به مخاطب اجازه نمی دهد که جلسه سخنرانی برای او به حالاتی یک نواخت و کسل کننده بدل شود و پیش از آن که حالتش برای مخاطب به حالتی عادی تبدیل شود با تغییر حالت خود جذابیت جلسه را حفظ می نماید .
2 – ایجاد ارتباط چهره به چهره :
بهترین و موثرترین و کار آمد ترین روش تبلیغی ارتباط رو در رو و چهره به چهره است .
در روش سخنرانی سنتی سخنران چون بر بالای منبر قرار گرفته است نمی تواند ارتباط چهره به چهره بر قرار نماید .
در روش سخنرانی آزاد سخنران در میان مردم و مخاطبین حرکت می کند و می تواند با یکایک آنان ارتباط برقرار سازد .
البته ارتباط چهره به چهره برای جلسه هایی است که تعداد مخاطبین زیاد نباشد وگرنه برای جمعیت زیاد برقراری این ارتباط ممکن نیست .
3 – ایجاد ارتباط عاطفی و دوستانه :
در روش سخنرانی آزاد سخنران چون می تواند در میان مخاطبین آزادانه حرکت کند امکان برقراری ارتباط عاطفی با مخاطبین بسیار بیشتر از روش تبلیغی سنتی است .
او در میان مخاطبین حرکت می کند و بر شانه های آنان دست می گذارد ، حتی اگر مخاطبین نوجوانان و کودک باشند بر سر آنان دست می کشد .
زمانی کلام ما بیشترین اثر را در مخاطب می گذارد که بتوانیم محبت خود را در دل وی جا دهیم .
در روش سخنرانی آزاد من می توانم محبت خود را در دل مخاطب قرار دهم و مخاطب آسان تر سخنان و کلام مرا باور می کند .
در روش سنتی ناخواسته بین سخنران و مردم یک حد و مرزی قرار گرفته است چرا که سخنران بر بالای منبر است و مردم در پایین منبر .
اما در سخنرانی آزاد هیچ فاصله و حد و مرزی بین ما و مخاطب وجود ندارد و مخاطب با ما احساس نزدیکی و رفاقت بیشتری می کند و این احساس رفاقت اثر کلام ما را دو چندان می سازد .
این احساس رفاقت سبب خواهد شد که مخاطب سوالاتی که برایش نسبت به بحث ما ایجاد می شود را خیلی راحت و آسان بیان کند و جوابش را از ما بگیرد .
اگر مخاطب سوالات و شبهه هایی که نسبت به بحث و سخنرانی ما در ذهنش ایجاد شده است را بیان نکند اثر گذاری کلام ما بسیار کم خواهد شد .
بسیاری که سوالات خود را مطرح نمی کنند بیشتر به دلیل خجالت یا ترس و واهمه از عواقب سوالشان است اما زمانی که رفاقت ایجاد شد دیگر نه خجالتی در میان است و نه ترس و واهمه ای از عاقبت سوال مطرح شده.
نخستین توصیه به طلاب
نوشته شده توسطعابدي 13ام مرداد, 1396به نظر شما نخستین و مهمترین نکتهای که باید با طلبههای جوان در میان گذاشت، چیست؟
نخستین نکته، یادآوری نکتهای است که باعث شده آنها حوزه را انتخاب کنند؛ باید خود ما نیز این نکته را به خاطر بیاوریم که چرا فاز ما تغییر کرد؟ انتخاب حوزه، امری کاملاً معنوی و ملکوتی است و مانند انتخاب رشتة مکانیک و برق و رفتن به دانشگاه یا نیروی انتظامی نیست. بنابراین اینکه شخص به یکباره تصمیم میگیرد به حوزه وارد شود، مطلبی است که باید به دقت تبیین شود.
اینکه در این دنیای مادی که گرایشهای مادیگرایی و تجملگرایی در حال جلوهگری است، به یکباره به ذهن کسی خطور میکند که آخوند شود، یعنی کلی سختی و در ضمن، متلک را به جان خریده و حاضر شده وارد این فضا شود؛ ازاینرو نخستین چیزی که طلبه در ورود به حوزه باید حفظ کند، به خاطر آوردن فضای معنوی زمان آغاز طلبگی است. ما توان اینکه سرباز امام زمان شویم را نداریم و ایشان هستند که ما را یاری و دل ما را جذب میکنند. اینجاست که فاز شخص عوض میشود. طلبه هیچوقت نباید این را از یاد ببرد.
لحظهای که فرد تصمیم میگیرد طلبه شود، این، از رشحات الهی است و این رشحه را نباید از یاد برد و طلبه باید همیشه آن را به خاطر داشته باشد و همیشه آن را حفظ کند؛ زیرا همان کسی که طلبگی را به فکر و دل او انداخت و فاز او را تغییر داد، همان شخص هم دست او را خواهد گرفت و به جایی که باید برسد، میرساند. در این راستا حدیثی از حضرت علی(ع) به یادم آمد که به خوبی بیانگر نکتهای است که میخواستم توضیح دهم. نخستین چیزی که یک طلبه باید بداند این است که: «رَحِمَ اللَّهُ امْرَأً سَمِعَ حُكْماً فَوَعَى وَ دُعِیَ إِلَى رَشَادٍ فَدَنَا وَ أَخَذَ بِحُجْزَةِ هَادٍ فَنَجَا» خدا رحمت کند، کسی را که صدای حکمت به گوشش برسد و این حکمت را در جان خودش جای دهد؛ خدا رحمت کند کسی را که دعوتنامه برای رشد و تعالی و تکامل به سوی او بیاید و او این دعوتنامه را بگیرد، ببوسد و به جایی برود که دعوت شده است؛ و خدا رحمت کند کسی را که هادی او را گرفته و او نیز گریبان هادی را گرفته و رها نمیکند تا نجات یابد؛ «حُجزه» یعنی گریبان؛ نخستین چیزی که باید ذهن یک طلبه را مشغول کند، این است که بداند به دارالحکمه دعوت شده است؛ یعنی در هیچ جای عالم، قال الصادق و قال الباقری که در حوزه ما هست، وجود ندارد. حکمت، قال الصادق و قال الباقر و قال المعصوم و قال الله است؛ بنابراین خدا رحمت کند کسی را که فاز او را عوض کردند و از علم مادی به علم حِکمی منتقل شده است و خدا رحمت کند کسی را که به سوی رشد، تعالی و معنویت فراخوانده شده است. زیرا پیشتر او در پی این بود که مهندس ساختمان شود و برای آدمها خانه بسازد، ولی اکنون دعوت شده که آدم شود و آدم بسازد، یعنی آدمسازی کند نه ساختمانسازی. «طلبهای که وارد حوزه شده، باید بداند که وارد یک خاکدان دیگری شده و خودش هم نیامده، بلکه او را آوردهاند و این را تا پایان حفظ کند که من خودم نیامدهام، بلکه مرا آوردهاند». سنخ اینجا با جاهای دیگر کاملاً متفاوت است. این سنخ، کاملاً ملکوتی است؛ نباید به اینجا نگاه مادی داشته باشیم؛ نباید اینجا را مانند رشتهای در دانشگاه ببینیم؛ نباید اینجا را شغلی در کنار دیگر شغلها ببینیم؛ بلکه باید اینجا را یک مقام و رتبه ببینیم که فرد را با تغییر فاز به این رتبه و مقام آوردهاند و آن هم نه مقام مادی و دنیایی، بلکه مقام معنوی. بنابراین این نکتهای است که طلبهای که وارد حوزه میشود، باید بداند او را آوردهاند و او خود، توان به اینجا آمدن را نداشته است؛ و آن کسی که او را آورده است، آورده تا در سایة حکمت و معرفت، به سوی رشد و تعالی و تکامل رهنمون شود.
سوم اینکه آن هادی که فرد را به این فضا آورده را رها نکند تا نجات یابد؛ و آن هادی، امام زمان، قرآن و علیبنابیطالب(ع)است. بنابراین نباید از اینها جدا شود. آن حرفی را که شنیدیم و فازمان عوض شد از خاطر نبریم؛ صحنهای را که یکباره جرقهای به ذهن ما خورد و ما این سمت را انتخاب کردیم، از خاطر نبریم.
نکتة دوم این است که در کنار گل، همیشه خارهاست؛ این را باید مطمئن باشیم که هیچ گلی بیخار نیست و اگر باشد، بسیار کمدوام است. یک طلبه باید بداند که در حوزه امام عصر نیز از این خارها وجود دارد و نباید با دیدن این خارها گل را رها کند؛ چون برخی به حوزه میآیند و وقتی دو تا روحانی بداخلاق یا دو تا روحانی نامتعادل میبینند، میگویند اگر حوزه این است، من دیگر نیستم؛ سؤال این است که اگر شما جای پیامبر(ص) بودید، چه میکردید؟ اگر همه آخوندهای بد را جمع کنید، به اندازة یک انگشت کوچک اراذل و اوباشی که با پیامبر(ص) بودند، بدی ندارند. در حوزة امیرمؤمنان(ع) هم که بیاییم، حوزهای که حضرت تشکیل داد، شاگردها و سربازهایی که حضرت داشت مگر چگونه بودند؟ مگر خودش در یک روز چهار هزار نفر را گردن نزد؟ اینها نیروهای حضرت امیر(ع) بودند! حالا به حوزههای بعدی وارد شویم، یعنی حوزة امام حسن مجتبی(ع)؛ مگر بهترین یارانش به او خیانت نکردند و او را تنها نگذاشتند؟ آیا او تنهاترین سردار نبود؟ بنابراین کسی که وارد حوزه میشود، باید بداند که در محضر امام صادق(ع) است و امام صادق(ع) شاگردانی دارد؛ چنانکه امام در منشور روحانیت اشاره کردند و در آنجا خط و رسم را تعیین کردند، ما همانطوری که اسلام ناب و اسلام آمریکایی داریم، همانطور هم آخوند ناب و آخوند آمریکایی داریم و این مطلب را یک طلبه باید بداند که وقتی وارد حوزه شد، با دیدن یک نفر، دو نفر، ده نفر یا صد نفر آدمیکه در فضای معنوی روحانیت نیستند، جا نزند.
نکتة سوم، تسلیم شدن به تمام بایدها و نبایدها و بهویژه آداب اسلامی است. چون نخست مرحله ورود به اخلاق، آداب است؛ ادب و آداب اسلامی را در خوردن، خوابیدن، آشامیدن و برخورد با استاد، همحجرهای، بزرگترها، سخن گفتن و … همه اینها را آغاز کند و انجام دهد. یک طلبه، در حیطه شناختی، باید بداند که قبلاً در فرهنگ اسلامی خیس نخورده، بلکه تازه آمده است در فرهنگ دین خیس بخورد. او چون میداند که از اسلام و از اخلاق و آداب و معارف اسلامی چیزی بلد نیست، بلکه آمده است که بیاموزد. اگر چیزی دارد، مخلوط است؛ آداب و رسومیاست که از کوچه و محله و مادر و پدر و فامیل و دوستان و اینها گرفته است. بنابراین او باید ابتدا خود را شستشو کند، یعنی نخست باید تخلیه رخ دهد و این اتفاق نمیافتد، مگر اینکه ابتدا شخص تسلیم این موضوع شود که من هرچه که اسلام گفته انجام بده، باید انجام دهم.
اسلام میگوید وقتی میخواهی بخوابی، آداب خواب این است؛ مقاومت نکن؛ چون تو آمدی تا خیس بخوری و آمدی که تندیس اسلام شوی؛ تمام این ریزهکاریهایی که باید انجام دهی و برخی از آنها مانند نافلهها دشوار است و باید آرام آرام به آنها رسید؛ ولی مانند این سنت که به هنگام غذا خوردن نباید به چهرة دیگران نگاه نکرد، کار سختی نیست، بلکه دل دادن میخواهد و دل دادن نیز اول نکته را میخواهد که تو ابتدا تسلیم شوی که من آمدهام همه رفتار و اعمالم را اسلامی کنم. نترسد از اینکه به او بگویند شیخ! نترسد از اینکه به او بگویند اُمُل!
نکتة چهارم در ورود به حوزه، توجه ویژه به همحجرهای، همبحثی و استاد است و این خیلی مهم است. یکی از عواملی که در شخصیت فرد تأثیر میگذارد، رفیق انسان است که «المرأ علی دین خلیله» یعنی انسان به دین رفیقش است. جهت پیکان زندگی طلبه را رفیق و استادش تعیین میکند. بنابراین باید مراقب باشد که با هرکسی رفیق و همحجره نشود و با هر استادی نیز درس نگیرد.
در سال نخست، بیشتر چه آفاتی طلبه را تهدید میکند؟
آفتی که بیشتر طلبههای پایة اول را تهدید میکند، سر و صداهایی است که وقتی این طلبهها وارد حوزه میشوند، گوش آنها را پر میکند. سر و صداهایی که از فامیل و اطرافیان به گوش میرسد که مگر تو عقل و شعور نداشتی؛ این همه بر ضد آخوندها حرف میزنند و تو رفتی آخوند شدی!
در ابتدا اتفاقی نمیافتد؛ ولی ممکن است کمکم اتفاق بدی بیفتد. ممکن است طلبه برای اینکه به آنها ثابت کنند که من جایی آمدم که پول و شهرت و اسم در آن بیشتر است، وارد مسابقه شود؛ یعنی درواقع، این سر و صداها به این شخص جهت میدهند. بنابراین این شخص برای اینکه در فامیل و دیگران کم نیاورد و به آنها پاسخی دندانشکن بدهد، به همان فضایی میرود که از آن فرار میکرد؛ همان فضایی که قبلاً در آن بود و از آن جدا شد. لذا مطالبات مادیگرایانة اجتماع به طلبه جهت مادی میدهد. پس باید جلوی آن بایستد و انگیزه اولیهای را که او را از این فضا دور کرد، به یاد بیاورد. زیرا او به خاطر همین حرف و حدیثها به حوزه آمده بود، ولی به خاطر همین حرف و حدیثها دوباره به سوی موقعیت اول باز میگردد؛ منتها حواسش نیست.
نکته دوم بحث همحجره و همبحث است؛ اگر آنها آدمهایی باشند که نگاه مادیگری و التقاطی داشته باشند، آرام آرام در این شخص اثر میگذارد و بدون آنکه متوجه شود، خصلتها و نگرشهای رفیق خودش را از او میدزدد. پس آن عواملی که انسان را از مسیر بیرون میکند یا غفلت میآورد، سر و صداهاست؛ یا نسیمهاست؛ یکباره نسیمی میوزد که مثلاً قضاوت خیلی خوب است یا تدریس در دانشگاهها بسیار خوب است و این موجب میشود در این مسیر بیفتد. بنابراین باید مراقب باشد؛ یعنی برنامه داشته باشد و بر اساس برنامه عقلایی که از راه مشورت به آن رسیده، حرکت کند؛ چشمانداز و برنامة پنجساله و دهساله و پانزدهساله داشته باشد تا بر اساس آن وضع خودش را توجیه کند تا هم در مسائل اخلاقی، و هم در مسائل علمی، آرام آرام زیرساختها را بچیند و انشاءالله ساختمانش را بسازد؛ اینها عامل غفلت است و باید برای آنها چارهای اندیشید.