داستان پند آموز

نوشته شده توسطعابدي 12ام مرداد, 1396

زنده زنده سوخت اما آخ نگفت.

اما آخ نگفت….‍ 

??

حسین خرازی نشست ترک موتورم. 

بین راه، به یک نفربر پی ام پی، برخوردیم که در #آتش می سوخت.

فهمیدیم یک #بسیجی داخل نفربر گرفتار شده و دارد زنده زنده می سوزد!

من و حسین آقا هم برای نجات آن بنده ی خدا با بقیه همراه شدیم.

گونی سنگرها را برمی داشتیم و از همان دو سه متری، می پاشیدیم روی آتش!

جالب این بود که آن عزیزِ گرفتار شده، با این که داشت می سوخت، اصلا #ضجه و #ناله نمی زد!

و همین پدر همه ی ما را درآورده بود!

بلند بلند فریاد می زد:

#خدایا!

الان پاهام داره می سوزه!

می خوام اون ور ثابت قدمم کنی!

خدایا!

الان سینه ام داره می سوزه!

این سوزش به سوزش سینه ی حضرت #زهرا نمی رسه!

خدایا!

الان دست هام سوخت!

می خوام تو اون دنیا دست هام رو طرف تو دراز کنم!

نمی خوام دست هام گناه کار باشه!

خدایا!

صورتم داره می سوزه!

این سوزش برای امام زمانه!

برای ولایته!

اولین بار حضرت زهرا این طوری برای ولایت سوخت!

@hamsangarshohada

آتش که به سرش رسید، گفت:

خدایا! دیگه طاقت ندارم،

دیگه نمی تونم،

دارم تموم می کنم.

لااله الا الله،

خدایا!

خودت #شاهد باش!

خودت شهادت بده آخ نگفتم!
آن لحظه که جمجمه اش ترکید، من دوست داشتم خاک گونی ها را روی سرم بریزم!

بقیه هم اوضاعشان به هم ریخت.

حال حسین آقا از همه بدتر بود.

دو زانویش را بغل کرده بود و های های گریه می کرد و می گفت:

خدایا!

ما جواب اینا را چه جوری بدیم؟

ما #فرمانده ایناییم؟

اینا کجا و ما کجا؟

اون دنیا خدا ما رو نگه نمی داره بگه جواب اینا رو چی می دی؟
زیر بغلش را گرفتم و بلند کردم و هر طوری بود راه افتادیم.

تمام مسیر را، پشت موتور، سرش را گذاشت روی شانه ی من و آن قدر #گریه کرد که پیراهن و حتی زیر پوشم خیسِ #اشک شد. 

درس عبرت.(حاج آقا باید برقصه)

نوشته شده توسطعابدي 12ام مرداد, 1396

?حاج آقا باید برقصه ?

✨چند سال قبل اتوبوسی از دانشجویان دختر یکی از دانشگاه‌های بزرگ کشور آمده بودند جنوب. چشم‌تان روز بد نبیند… آن‌قدر سانتال مانتال و عجیب و غریب بودند که هیچ کدام از راویان، تحمل نیم ساعت نشستن در آن اتوبوس را نداشتند. وضع ظاهرشان فوق‌العاده خراب بود. آرایش آن‌چنانی، مانتوی تنگ و روسری هم که دیگر روسری نبود، شال گردن شده بود. اخلاق‌شان را هم که نپرس. حتی اجازه یک کلمه حرف زدن به راوی را نمی‌دادند، فقط می‌خندیدند و مسخره می‌کردند و آوازهای آن‌چنانی بود که…

از هر دری خواستم وارد شوم، نشد که نشد؛ یعنی نگذاشتند که بشود…

دیدم فایده‌ای ندارد! گوش این جماعت اناث، بدهکارخاطره و روایت نیست که نیست! باید از راه دیگری وارد می‌شدم… ناگهان فکری به ذهنم رسید… اما… سخت بود و فقط از شهدا بر‌می‌آمد. سپردم به خودشان و شروع کردم.گفتم: بیایید با هم شرط ببندیم!خندیدند و گفتند: اِاِاِ … حاج آقا و شرط!!! شما هم آره حاج آقا؟؟؟گفتم: آره!!!گفتند: حالا چه شرطی؟

✨گفتم: من شما را به یکی از مناطق جنگی می‌برم و معجزه‌ای نشان‌تان می‌دهم، اگر به معجزه بودنش اطمینان پیدا کردید، قول بدهید راهتان را تغییر دهید و به دستورات اسلام عمل کنید.

✨گفتند: اگر نتوانستی معجزه کنی، چه؟ گفتم: هرچه شما بگویید.

✨گفتند: با همین چفیه‌ای که به گردنت انداخته‌ای، میایی وسط اتوبوس و شروع می‌کنی به رقصیدن!!!اول انگار دچار برق‌گرفتگی شده باشم، شوکه شدم، اما چند لحظه بعد یاد اعتقادم به شهدا افتادم و دوباره کار را به آن‌ها سپردم و قبول کردم.دوباره همه‌شون زدند زیر خنده که چه شود!!! 

حاج آقا با چفیه بیاد وسط این همه دختر و…

در طول مسیر هم از جلف‌بازی‌های این جماعت حرص می‌خوردم و هم نگران بودم که نکند شهدا حرفم را زمین بیندازند؟ نکند مجبور شوم…! دائم در ذکر و توسل بودم و از شهدا کمک می‌خواستم. می‌دانستم در اثر یک حادثه، یادمان شهدای طلائیه سوخته و قبرهای آن‌ها بی‌حفاظ است و از طرفی می‌دانستم آن‌ها اگر بخواهند، قیامت هم برپا می‌کنند، چه رسد به معجزه!!!

✨به طلائیه که رسیدیم، همه‌شان را جمع کردم و راه افتادیم … اما آن‌ها که دست‌بردار نبودند! حتی یک لحظه هم از شوخی‌های جلف و سبک و خواندن اشعار مبتذل و خنده‌های بلند دست برنمی‌داشتند و دائم هم مرا مسخره می‌کردند.کنار قبور مطهر شهدای طلائیه که رسیدیم، یک نفر از بین جمعیت گفت: پس کو این معجزه حاج آقا! ما که این‌جا جز خاک و چند تا سنگ قبر چیز دیگه‌ای نمی‌بینیم! به دنبال حرف او بقیه هم شروع کردند: حاج آقا باید…

✨برای آخرین بار دل سپردم. یا اباالفضل(ع) گفتم و از یکی از بچه‌ها خواستم یک لیوان آب بدهد.آب را روی قبور مطهر پاشیدم و…

تمام فضای طلائیه پر از شمیم مطهر و معطر بهشت شد… 

عطری که هیچ جای دنیا مثل آن پیدا نمی‌شود! همه اون دخترای بی‌حجاب و قرتی، مست شده بودند از شمیم عطری که طلائیه را پر کرده بود. طلائیه آن روز بوی بهشت می‌داد…✨همه‌شان روی خاک افتادند و غرق اشک شدند! سر روی قبرها گذاشته بودند و مثل مادرهای فرزند از دست داده ضجه می‌زدند … شهدا خودی نشان داده بودند و دست همه‌شان را گرفته بودند. چشم‌ها‌شان رنگ خون گرفته بود و صدای محزون‌شان به سختی شنیده می‌شد. هرچه کردم نتوانستم آن‌ها را از روی قبرها بلند کنم. قصد کرده بودند آن‌جا بمانند. بالاخره با کلی اصرار و التماس آن‌ها را از بهشتی‌ترین خاک دنیا بلند کردم. به اتوبوس که رسیدیم، خواستم بگویم: من به قولم عمل کردم، حالا نوبت شماست، که دیدم روسری‌ها کاملا سر را پوشانده‌اند و چفیه‌ها روی گردن‌شان خودنمایی می‌کند. هنوز بی‌قرار بودند. چند دقیقه‌ای گذشت. همه دور هم جمع شده بودند و مشورت می‌کردند.پرسیدم: به کجا رسیدید؟ چیزی نگفتند.سال بعد که برای رفتن به اردو با من تماس گرفتند، فهمیدم دانشگاه را رها کرده‌اند و به جامعه‌الزهرای قم رفته‌اند. آری آنان سر قول‌شان به شهدا مانده بودند.کتاب زندگی به سبک امام و رهبری تالیف ناصر 

شناسنامه ی قران

نوشته شده توسطعابدي 12ام مرداد, 1396

شناسنامه ی قرآن

نام: قرآن، قرآن یک کلمه ی عبری است

 اسم اصلی قرآن فرقان می باشد
لقب قرآن: مجید

زبان قرآن:عربی

زمان نزول: ماه رمضان , شب قدر

محل نزول: مکه مکرمه, غار حرا

فرستنده: الله جل جلاله

ملکه وحی: حضرت جبرئیل

گیرنده: حضرت محمد 

تعدادوحی:۲۴۰۰۰ مرتبه

مدت نزول:۲۳ سال

اولین آیه: إقرا باسم ربک الذی خلق

اولین سوره: العلق

آخرین سوره: النصر

آخرین آیه: الیوم اکملت لکم دینکم
تعدادجزء:۳۰ جزء

تعداد سوره:۱۱۴ سوره

با عظمت ترین آیه: آیت الکرسی

طولانیترین سوره: سوره بقره

کوتاه ترین سوره: سوره کوثر

بزرگترین آیه: آیه ی ۲۸۲ سوره ی بقره

کوچکترین آیه: کلمه (طه) از سوره بیستم

تعداد سوره های مکی: ۸۲ سوره

تعداد سوره های مدنی: ۲۰ سوره

تعداد سوره های مکی و مدنی: ۱۲ سوره

سوره نصف قرآن: سوره کهف
مادر قرآن: فاتحه

قلب قرآن: یس

عروس قرآن: سوره ی الرحمن

سوره ای که دو بسم الله دارد: نمل

سوره ای که بسم الله ندارد: توبه

تعداد حزب: ۱۲۰ حزب

سوره ای که در تمام آیات اسم الله دارد: مجادله

تعدا آیات: ۶۲۳۶ آیه

تعداد کلمات: ۷۷۴۳۹ کلمه 

تعداد حروف کل قرآن: ۳۳۰۷۳۳ حروف

تعداد نقطه ها: ۱۰۵۶۸۴نقطه

قرآن به سه قسمت تقسیم شده: وحدانیت خدا ، قصص ، احکام

سوره ای که سه بار خواندن آن حکم ختم قرآن را دارد: سوره ی اخلاص

و …
 قابل تامل:
در زمان نزول قرآن چرتکه هم وجود نداشته، چه رسد به ماشین حساب , کامپیوتر , ماهواره , تلسکوب , وسیله پرواز و زیردریایی , اسکنر 

و…

 واقعیات شگفت‌انگیز در مورد قرآن

برابری مرد با زن: 

واقعیت اعجاب‌آور این است که تعداد دفعاتی که کلمه مرد در قرآن دیده می‌شود ۲۴ مرتبه و تعداد دفعاتی که کلمه زن در قرآن دیده می‌شود هم ۲۴ مرتبه است، درنتیجه، نه تنها این عبارت از نظر دستوری صحیح است، بلکه از نظر ریاضیات نیز کاملاً بی‌اشکال است، یعنی ۲۴=۲۴ 
برابری در قرآن در همه مسائل دیده میشود:

دنیا ۱۱۵ / آخرت ۱۱۵

ملائک ۸۸ / شیطان ۸۸ 

زندگی ۱۴۵ / مرگ ۱۴۵ 

سود ۵۰ / زیان ۵۰ 

ملت (مردم) ۵۰ / پیامبران ۵۰ 

ابلیس ۱۱ / پناه جستن از شر ابلیس ۱۱ 

مصیبت ۷۵ / شکر ۷۵ 

صدقه ٧٣ / رضایت ٧٣ 

فریب خوردگان (گمراه شدگان) ۱۷ / مردگان (مردم مرده) ١٧ 

مسلمین ۴١ / جهاد ۴١ 

طلا ۸ / زندگی راحت ٨ 

جادو ۶٠ / فتنه ۶٠ 

زکات ٣٢ / برکت ٣٢ 

ذهن ۴٩ / نور ۴٩ 

زبان ٢۵ / موعظه (گفتار، اندرز) ٢۵ 

آرزو ٨ / ترس ٨ 

آشکارا سخن گفتن (سخنرانی) ١٨ / تبلیغ کردن ١٨ 

سختی ١١۴ / صبر١١۴ 

محمد (صلوات الله علیه) ۴ / شریعت (آموزه های حضرت محمد (ص) ۴ 
* همچنین جالب است که نگاهی به دفعات تکرار کلمات زیر در قرآن داشته باشیم. 

نماز ۵، ماه ١٢، روز ٣۶۵ 

دریا ٣٢، زمین (خشکی) ١٣ — دریا + خشکی = ۴۵=۱۳+۳۲ — دریا = %۱۱۱۱۱۱۱/۷۱= ۱۰۰ × ۴۵/۳۲ — 

خشکی = % ۸۸۸۸۸۸۸۹/۲۸ = ۱۰۰ × ۴۵/۱۳ — دریا + خشکی = % ۰۰/۱۰۰ 

دانش بشری اخیراً اثبات نموده که آب ۱۱۱/۷۱% و خشکی ۸۸۹/۲۸ % از کره زمین را فراگرفته است. 
از سوره قمر تا آخر قرآن ۱۳۸۹ آیه وجود دارد .
 و سال ۱۳۸۹ قمری برابر ۱۹۶۹ میلادی است که تاریخ فتح ماه توسط بشر است.
همچنین درسوره ۱۹ (مریم) آیه ۵۷ در ذکر ماجرای ادریس نبی (علیه السلام)می فرماید:
و رفعناه مکانا علیا : و [ما] او را به مقامى بلند ارتقا دادیم.

۱۹۵۷ تاریخ تسخیر فضا توسط انسان است. فضاپیمای اسپوتنیک روس در ۴ اکتبر این سال به خارج از جو پرتاب شد. 
در تمام حیوانات، تعداد کروموزومهای حیوان نر و ماده برابر است و زنبور عسل تنها حیوانی است که ساختار کروموزومی آن با سایر حیوانات متفاوت است زیرا زنبور ماده ۱۶ جفت کروموزوم دارد در حالی که زنبور نر ۱۶ تک کروموزوم دارد و جالب است که شانزدهمین سوره قرآن به نام زنبور عسل(نحل) نام گذاری شده است.
همچنین در چند جای قرآن کلمه حمیر(الاغ) همراه نام سایر چهارپایان به کار رفته است اما تنها در دو آیه قرآن نام این حیوان به تنهایی ذکر شده است. 
ان انکر الاصوات لصوت الحمیر(لقمان) و, مثل الذین حملوا التورات ثم لم یحملوها کمثل الحمار یحمل اسفارا (جمعه)

این حیوان ۳۱ جفت کروموزوم یعنی: ۶۲ کروموزوم دارد و این دو سوره سوره های ۳۱ و ۶۲ قرآن هستند.
گويا یک پژوهشگر هلندی غیر مسلمان چندی پیش تحقیقی در دانشگاه آمستردام انجام داد و به این نتیجه رسید که ذکرکلمه ی زیبای الله و تکرار آن ونیز صدای این لفظ، موجب آرامش روحی می شود واسترس و نگرانی را ازبدن انسان دور می کند و نیز به تنفس انسان نظم و ترتیب می دهد. 

خداهم که درقرآن میفرماید:( الا به ذکر الله تطمئن القلوب)
ماکه برای قرآن کاری نکردیم

حداقل درنشراعجازش قدمی بردار

شناخت خدا

نوشته شده توسطعابدي 12ام مرداد, 1396

️به خدا گفتم!

چرا مرا از خاک آفریدی؟

چرا از آتش نیستم !؟

تا هرکه قصد داشت بامن بازی کند،

او را بسوزانم !❤️

خدا گفت: تو را از خاک آفریدم

تا بسازی ! . . . نه بسوزانی !

. از خاک آفریدم تا اگر آتشت زنند ! . . . بازهم زندگی کنی و پخته تر شوی . . .تو را از خاک آفریدم تادر قلبت دانهٔ عشق بکاری ! . . .

و رشد دهی و از میوهٔ شیرینش زندگی را دگرگون سازی ! . . .

چهار ذکر آرامش بخش

نوشته شده توسطعابدي 12ام مرداد, 1396

? #چهار ذکر ارزشمند #آرامش بخش
☘️ امام صادق (علیه السلام) می‌فرمایند: در شگفتم برای کسی که از چهار چیز بیم دارد، چگونه به چهار چیز پناه نمی‌برد؟

1⃣ در شگفتم برای کسی که ترس بر او غلبه کرده، چگونه به این ذکر پناه نمی‌برد!

【حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکیلُ】⇦سوره آل عمران، آیه 171
2⃣ در شگفتم برای کسی‌که اندوهگین است، چگونه به این ذکر پناه نمی‌برد!

【لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنْ الظَّالِمِینَ】⇦سوره انبیا، آیه 87
3⃣ در شگفتم برای کسی‌که مورد مکر و حیله واقع شده، چگونه به این ذکر پناه نمی‌برد!

【اُفوِّضُ أمری إلَی الله إنّ الله بصیرٌ بالعباد】⇦سوره غافر، آیه 44
4⃣ در شگفتم برای کسی‌که طالب دنیا و زیبایی‌های دنیاست، چگونه به این ذکر پناه نمی‌برد!

【مَا شَاءَ اللَّهُ لاَ قُوَّةَ إِلاَّ بِاللَّهِ 】

? من لا یحضره‌الفقیه، ج4