مادر زن و مادر شوهر رویایی
نوشته شده توسطعابدي 27ام مرداد, 1396مادرزنها و مادرشوهرهای رویایی
پذیرش یکی از اعضای خانواده(پذیرش داماد یا عروس)
در تمام دنیا بستگان می توانند خوشی و آسایش زن و شوهرها را به خطر بیندازند. دل کندن از بچه ها برای بعضی از پدر و مادرها سخت است. در نتیجه در زندگی زناشویی فرزندشان دخالت می کنند.
,ازدواج و ارتباطات با اقوام
در تمام دنیا بستگان می توانند خوشی و آسایش زن و شوهرها را به خطر بیندازند. دل کندن از بچه ها برای بعضی از پدر و مادرها سخت است. در نتیجه در زندگی زناشویی فرزندشان دخالت می کنند. مشکل زن و شوهر با بستگان از همان ابتدای ازدواج شروع می شود و گاهی اوقات با مرگ آنها خاتمه می یابد. دخالت بستگان می تواند زن و شوهررا از یکدیگر ناراضی کند.
البته در این مواقع مشاوران به زن و شوهرها توصیه می کنند که باید جلوی مداخله والدین و بستگان را بگیرند. اگر می خواهند آرامش زندگی زناشویی خود را حفظ کنند باید حق تقدم را به نیازهای همسرشان بدهند نه به نیازهای والدین شان. چون وقتی زن و شوهر رضایت یکدیگر را در اولویت اول قرار می دهند تقریبا امکان دخالت اطرافیان غیر ممکن می شود.
ولی در این مقاله برای اینکه از این کدورتها و مشکلات جلوگیری و پیشگیری نماییم سعی داریم نحوه پذیرش یک عضو جدید در خانواده یعنی یک عروس یا داماد را آموزش دهیم.
صرفنظر از اینکه کسی داماد شما باشد یا عروس شما؛ پذیرش یک عضو جدید در خانواده وظیفه شماست و البته وظیفه ای سخت است و به نظر می رسد که سازگاری با آن بسیار مشکل و چالش برانگیز باشد. صرفنظر از اینکه شما درباره این عضو جدید چه فکری می کنید بایستی تلاش کنید تا شوهر و یا همسر یکی از اعضای خانواده را بپذیرید و راهی بیابید تا بتوانید او را در امور خانواده تان درگیر کنید.
لذا به شما بزرگترها که قرار است پدر زن یا پدر شوهر؛ ماد زن یا مادر شوهر شوید توصیه می کنیم که:
نگرش مثبتی داشته باشید. مثبت اندیشی یک مساله واگیردار و مسری است و به آسانی به سایر افراد خانواده هم سرایت می کند. مثلا شما مادر شوهر محترم اگر نسبت به عروس جدید خانواده نگرش مثبتی داشته و رابطه ای خوب با او برقرار کنید مسلما سایر اعضای خانواده مثل بقیه عروسها یا حتی دختران تان و .. هم با این عروس جدید الورود بهتر رابطه برقرار می کنند.
احساسات شان را در نظر بگیرید. به هر حال او یک غریبه و ورودی جدید است، بنابراین یقین حاصل کنید که آداب و رسوم و شوخی های شخصی و .. را برای او توضیح دهید تا شوخی های احتمالی در جو خانواده باعث کدورت و رنجش خاطر او نشود و از طرف دیگر او را تشویق کنید که موضوعات مدنظرش را با شما و خانواده در میان بگذارد.
عضو جدید را به گفتگو بکشانید. او را در گفتگوهای خانوادگی شرکت دهید. در عین حال به طور خصوصی هم با او صحبت و گپ و گفتگو داشته باشید.
به چیزهایی که به آنها علاقمند است یا از آنها متنفر است توجه کنید. گفتگو و گوش دادن به حرفها و احساسات یک نفر بهترین راه برای شناخت از اوست.
در مورد فعالیتهایی که بتوانید با هم در آنها شرکت کنید برنامه ریزی زمانی داشته باشید.
صبور باشید. ایجاد یک فضای راحت و آرام با یک عضو جدید خانواده محتاج گذر زمان است پس زمان لازم برای تطبیق را به او بدهید.
شما دو نفر متوجه شده اید اگرچه کمکها و راهنمایی های ایشان به شما کمک کرده است ولی مشکلاتی هم به وجود آورده است به همین دلیل هر دو نتیجه می گیرید که باید سبک زندگی خود را عوض کنید و حتما برخی از آخر هفته ها را پذیرای مهمان نباشید و صرف خودتان دو نفر کنید
از او حمایت کنید. هر کس دیر یا زود عمل اشتباهی انجام می دهد و یا حرف اشتباهی می زند. برای اینگونه مواقع یک خاطره، یک لطیفه یا موضوع بامزه ای به خاطر داشته باشید تا با گفتن آن ضمن کاهش تنش احتمالی و تغییر فضای جلسه یا جو خانوادگی از او حمایت کرده باشید.
توانایی های او را شناسایی کنید و از او در آن زمینه ها برای خانواده یا فامیل کمک بگیرید. مثلا ممکن است او در طراحی، نقاشی، خدمات کامپیوتری، ارایشگری و .. توانایی خاصی داشته باشد این توانایی ها را بشناسید و در مواقع لزوم از وی برای انجام این کارها استفاده کنید حتی می توانید این توانایی ها را وسیله ای برای تعریف و تمجید از او در جمعهای خانوادگی و دوستانه استفاده نمایید.
توصیه هایی به عروس یا داماد های تازه وارد
اگر تازه وارد جهان متاهلها شده و برای نخستین بار است که رابطه با خانواده همسر را تجربه می کنید و از طرف دیگر احساس مشکل یا دخالت از طرف خانواده همسرتان دارید بهتر است این روش را امتحان کنید.
مثلا شما و همسرتان تازه ازدواج کرده اید. شما به عنوان یک مرد از دست پدر زن تان جان به لب شده اید. پدر زن شما آخرهفته ها به شما تلفن می زند و به دیدن شما می آید. پدر همسرتان در مورد پول خرج کردن و بودجه بندی تان هم اظهار نظر می کند، ایرادات خانه شما را گوشزد می کند و مثلا به شما دایما گوشزد می کند که وقت تعویض ماشین تان رسیده است. شما می دانید که پدر زن تان حسن نیت دارد ولی توصیه ها و انتقادهای او را دوست ندارید.
برای حل این مشکل باید این مراحل را طی کنید
همسر
مرحله اول: احترام متقابل- در حل اختلاف باید تا حدودی خطر را به جان بخریم اما احترام متقابل خطر را کم می کند
مرحله دوم: مشخص کردن مشکل واقعی- وقتی بستگان یکی از طرفین اولویت پیدا می کند، طرف دیگر احساس غریبه بودن می کند. مثلا شما با همسرتان ازدواج کرده اید و می خواهید با وی زندگی کنید، با وی اخر هفته ها را بگذرانید و در مورد مدیریت مالی و .. خودتان دو نفر تصمیم بگیرید ولی به نظر می رسد پدر زن تان این موقعیت را از شما گرفته است.
مرحله سوم: یافتن زمینه های مورد توافق- شما و همسرتان متوجه شده اید که پدر زن تان مرد خوش قلبی است اما مانع از زندگی زناشویی شما شده است. شما دو نفر متوجه شده اید اگرچه کمکها و راهنمایی های ایشان به شما کمک کرده است ولی مشکلاتی هم به وجود آورده است به همین دلیل هر دو نتیجه می گیرید که باید سبک زندگی خود را عوض کنید و حتما برخی از آخر هفته ها را پذیرای مهمان نباشید و صرف خودتان دو نفر کنید.
مرحله چهارم: مشارکت متقابل- پی بردن به مشکل اصلی، راه را برای مشارکت زن و شوهر در حل اثر بخش مشکل هموار می کند.
نکته هایی از رفتار پیامبر با همسرانش
نوشته شده توسطعابدي 27ام مرداد, 1396اگر با نگاهی به دور از بغض و غرض به زندگی پیامبر و خدیجه نگاه کنیم اعتراف خواهیم کرد که این زندگی از ابتدا تا انتها سراسر لطف و محبت بوده است. علاوه بر روایاتی که از علاقه ی آن دو حکایت می کند رفتار خدیجه نیز خود نشان از محبت عمیق و خوش خلقی فوق العاده پیامبر داشت.
,ازدواج و ارتباطات با اقوام
علاقه شدید حضرت خدیجه سلام الله علیها به پیامبر و وفاداری او به آن حضرت حتی در شعب ابی طالب، نشان دهنده ی زندگی عاشقانه ی آن دو بوده است. اگر اخلاق شایسته و مهربانی فوق العاده ی پیامبر نبود، چطور ممکن بود در روزهای ابتدائی بعثت که اکثریت اطرافیان، آن حضرت را تکذیب و مسخره می کردند، خدیجه به او ایمانی از روی یقین بیاورد و در کنار خانه ی خدا در محضر مردم به تنهایی به آن حضرت اقتدا کند و با او به نماز بایستد. فراموش نکنید او خدیجه ای بود که شهرت و آوازه اش مکه را پر کرده بود و به عقل و درایت شناخته شده بود. 1
مهرورزی آن حضرت نسبت به همسران دیگرش نیز از مفاد بسیاری از روایات پیداست. به همه ی همسرانش به صورت یکسان مهریه چهارصد درهم همان وقت عقد تقدیم کرد. در زندگی ساده زیست بود اما همسرانش را مجبور به تحمل این ساده زیستی نمی کرد و آنها را مخیر کرد که بمانند یا با لطف و احسان طلاق بگیرند ولی همگی ماندن را انتخاب کردند. یک امتیاز برجسته ی زندگی پیامبر نسبت به سایر زندگی های مردم در آن زمان، وجود تفاهم در زندگی آن حضرت بود. هیچ گاه در سیره آن حضرت دیده نشد که مثل مردان زمان خودش ،از قدرت مردانه برای غلبه بر زنانش استفاده کند. اگر با برخی از همسرانش اختلاف پیدا می کرد، با آنکه پیامبر خدا و رهبر مردم بود، برای حل اختلاف، داوری از خانواده همسرش انتخاب می کرد. رسول خدا در مقابل همسرانش چنان نرم برخورد می کرد که برخی از یارانش رفتار او را دلیل بر جسارت پیدا کردن زنان دانستند.
عمر می گوید : روزى دیدم همسرم با من مشاجره مىکند، من این عمل او را عجیب و زشت شمردم. گفت: چرا تعجب مىکنى؟ به خدا همسران پیامبر صلى اللَّه علیه و آله و سلّم هم با پیامبر چنین مىکنند! حتى گاه از او قهر مىنمایند و من به دخترم حفصه سفارش کردم که هرگز چنین کارى را نکند و گفتم اگر همسایهات (منظور عایشه است) چنین مىکند تو نکن، زیرا شرائط او با تو متفاوت است. 2
با وجود اینکه همیشه راست می گفت و همواره حق با او بود وقتی برخی همسرانش با او بحث و جدل می کردند، منطقی و آرام برخورد می کرد و سعی می کرد آنها را قانع کند .نه هرگز نفرین می نمود و نه صدا بلند می کرد. انقدر حوصله می کرد که گاهی اطرافیان از حوصله او در مقابل ناسازگاری برخی همسرانش خسته می شدند.
همسران پیامبر اگرچه هووهای متعددی داشتند، چنان محبت بی دریغ و فوق العاده ای از شوهر خود می دیدند که نه تنها در آن زمان، بلکه در زمان ما که ادعای تمدن پیشرفته ی آن گوش فلک را کر کرده است ، نیز بی نظیر است. همسران پیامبر مجبور به انجام کارهای شوهر نبودند. پیامبر خدا علاوه بر آنکه کارهای شخصی خود را انجام می داد، بسیاری از اوقات همسرانش را در تمیز نمودن منزل هم یاری می رساند. هیچ وقت ایشان را بر کاری مجبور نمی کرد و برای ترک کارهای منزل مواخذه نمی نمود. گاهی شب هنگام، قصد خواندن نماز مستحبی داشت اما چون مقداری از پیراهنش را روی همسرش کشیده بود نمازش را نشسته می خواند تا او را بیدار نکند.
نسبت به نیازهای روحی همسرانش هوشیار بود و در برخی روایات گزارش شده اگرچه یکی از همسرانش در بیماری زنانه بسر می برد ، این را بهانه ای برای بی اعتنایی به او قرار نمی داد و او را با محبت در آغوش می گرفت و در بستر خود می خواباند.3
گفتنی است پیامبر رهبر امت بود و به لحاظ سیاسی موقعیت خاصی داشت.لذا ازدواجهای پیامبر همه دلایل مهمی داشتند و موجب حل مشکلات زیادی می شدند که باید درباره آن تزویجها در کتب مربوطه تحقیق نمود تا بهتر نسبت به خلق و سیره ی آن حضرت معرفت پیدا کرد.
هیچ گاه تحت تاثیر حساسیتهای هیچ یک از همسرانشان اعم از عایشه و دیگر همسران، دست از عدالت بر نمی داشتند و یکی را بر دیگری ترجیح نمی دادند مگر اینکه همسران خود بین خودشان مصالحه می کردند. مثل همان ایام بیماری پیامبر که خود با هم مشورت کرده و رضایت دادند تا پیامبر در خانه عایشه بماند و با آن حال بیماری برای رعایت عدالت جابجا نشود.
پی نوشت:
1. (حدیث آن در الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد ،ج1،30)
2. الطرائف-ترجمه داود الهامى ،ص 433
3.و ذَکَرَ عَنْ أَبِیهِ ع أَنَّ مَیْمُونَةَ کَانَتْ تَقُولُ إِنَّ النَّبِیَّ ص کَانَ یَأْمُرُنِی إِذَا کُنْتُ حَائِضاً أَنْ أَتَّزِرَ بِثَوْبٍ ثُمَّ أَضْطَجِعَ مَعَهُ فِی الْفِرَاش و نیز آن حضرت از پدر خویش علیهما السلام ذکر فرمود که میمونه (همسر پیامبر «ص») می گفت: همانا پیامبر صلّى اللَّه علیه و آله هر گاه که من حائض بودم مرا امر میفرمود که جامهاى بصورت لنگ بمیان بندم آنگاه با او در یک بستر بخوابم. من لا یحضره من لا یحضره الفقیه ج1 99
آتش بس برای همیشه
نوشته شده توسطعابدي 27ام مرداد, 1396آتش بسی برای همیشه!!!
بیشک گوی سبقت دعواهای حاصل از ازدواج را دعوای عروسها و مادرشوهرها میرباید. جنگی که 2 طرف آن هر دو زن و از یک جنساند و اگر بخواهند جنگی تمامعیار راه بیندازند هیچکدام مغلوب دیگری نمیشوند. اما درروی دیگر این دعواها، دعوای مادر زن و داماد چیزی دیگر است، چرا که!!!!
,ازدواج و ارتباطات با اقوام
به راستی برای ایجاد یک رابطه مثبت و سازنده بین این اقوام همیشگی چه باید گرد؟!
راهنماییهای خواسته نشده بحران ایجاد میکند
عوامل متعددی میتواند به ایجاد درگیری در خانواده منجر شود. متداولترین عاملی که اغلب مورد توجه قرار میگیرد درگیری «داماد با مادرزن» یا «عروس با مادرشوهر» است.
مشکل مشترک، قدرت کشمکش نسلهاست. هر شخصی سلیقهها و احساسات خاص خود را دارد، بنابراین اختلاف داماد با مادرزن تعجب ندارد. این اختلاف ذائقه در موضوعاتی نظیر کجا زندگی کردن، چگونگی تعیین خطمشی زندگی و … خود را نشان میدهد. در این میان برخی ترجیح میدهند شیوه ترکیبی زندگی را انتخاب کنند و برخی به سبک مستقل روی میآورند. به هر حال نمیتوان انکار کرد یکی از عوامل شایع و ویرانگر ازدواج، کشمکش بر سر قدرت است. بیشترین کشمکشها هم بین «داماد و مادرزن» یا «عروس و مادرشوهر» اتفاق میافتد. در کشمکشهای طولانی به ندرت میتوان برنده را پیدا کرد. وجود کشمکش زیاد به این معناست که مردم اصلا فراموش کردهاند برای چه چیزی میجنگند.
«راهنماییهای درخواستنشده» یکی از اهرمهای ایجاد بحران در روابط داماد و مادرزن است، گاه مشکل داماد با مادرزن به روزهای اول آشنایی و خواستگاری برمیگردد. بعضی وقتها مادرزن به دلیل ایجاد محدودیت، تعیین خطمشی و… رنجش را در دل داماد ایجاد میکند که مدتها آن رنجش بر روابط آنها سایه میافکند و طبیعتا در ادامه به تعارضات شدید زوج دامن میزند. البته بسیاری از خانوادهها هم هستند که با برخورداری از فرهنگی غنی میان فرزندان خود و افرادی که به عنوان داماد یا عروس وارد خانوادهشان میشوند تبعیضی قائل میشوند و تجربیات خود را بدون غرضورزی در اختیار آنها قرار میدهند، با این همه تازهواردها آن را به عنوان دخالتی در زندگیشان تلقی میکنند و به خاطر همین پیشداوری این رابطه مثبت را به پرتگاه میبرند. نقطه مقابل نیز وجود دارد؛ مادرزنها و مادرشوهرهایی که به دلیل کنترل زندگی فرزندانشان به قصد و عمد، سعی بر دخالت مستقیم مینمایند و با امر و نهی سعی میکنند به زندگی فرزندانشان آنطور که خود میپسندند سمت و سوی بدهند، غافل از آنکه عملکرد آنها آغازی بر مشکلات حاد میان زوجها است.
تلقینات منفی، شکاف در رابطه
بسیاری از دخترها و پسرها سالها پیش از ازدواج در بمباران اطلاعات منفی از کاراکتر «مادرشوهر» و «مادرزن» قرار میگیرند. در جامعه ما عموما تصویری منفی از «مادرزن» ارائه میشود، از این زاویه شاید بتوان بخشی از اختلافات داماد و مادرزن را ناشی از این تلقینات دانست. این تلقینات منفی در شکاف رابطه، تاثیرگذاراست. بسیاری از زوجهایی که با این ذهنیت غلط زندگی خویش را آغاز میکنند بدون آنکه واقعا دخالتی از جانب بزرگترها به زندگی آنها وارد آید از همان ابتدا سعی بر جداسازی میکنند و محدودیتهایی برای آمد و شد قائل میشوند که همین مساله نیز میتواند به شروع چالشهای خانوادگی بعدی منجر شود.
گاهی مادرزنها یا مادرشوهرها احساس میکنند با ارائه تجربیات زندگی خویش میتوانند گامی برای سعادتمندی فرزندانشان بردارند اما به این مساله توجه نمیکنند که داماد یا عروس پذیرای تجربیات آنها هستند یا نه، اما اتفاقی که اینجا میافتد اتخاذ سیاست سکوت از سوی جوانترهاست
سکوت در جمع، مشاجره در خلوت
«پذیرا بودن تجربیات» به عنوان شرط بزرگ ارائه تجربه از سوی بزرگترها است؛ عنصری که همچنان در خانوادههای ما مغفول مانده است؛ گاهی مادرزنها یا مادرشوهرها احساس میکنند با ارائه تجربیات زندگی خویش میتوانند گامی برای سعادتمندی فرزندانشان بردارند اما به این مساله توجه نمیکنند که داماد یا عروس پذیرای تجربیات آنها هستند یا نه، اما اتفاقی که اینجا میافتد اتخاذ سیاست سکوت از سوی جوانترهاست. زوجهای جوان در برابر این پیشنهادها معمولا سکوت میکنند اما آیا این سکوت دلیلی بر تایید حرف بزرگترها است یا اینکه این سکوت در خلوت زوجها به آتشفشانی از مشاجرهها تبدیل میشود؟ اتفاقی که امروزه در مجتمعهای قضایی و دادگاههای خانواده به عینه دیده میشود.
والدین در حاشیه زندگی زوجها باشند
اگر داماد، مادرزن و همسر را اضلاع یک مثلث بدانیم، نقش همسر را در تنظیم رابطه مثبت بین دو ضلع دیگر نمیتوان نادیده گرفت. زن نقش بسیار مهمی در کاهش یا افزایش تنش بین داماد و مادرزن دارد. ما باید روی رشد فکری زن وقتی زندگی مشترک را آغاز میکند، حساب باز کنیم. اگر زن جوانی که به تازگی ازدواج کرده صرفا به آنچه مادرش گوشزد میکند بسنده کند رابطه خود و همسرش را به پرتگاه نزدیک کرده است، بنابراین اگر زن جوانی با دخالتهای بیمورد مادرش (مرد جوان با دخالتهای بیمورد مادرش) روبرو شد و احساس کرد این دخالتها به رابطه او با همسرش لطمه میزند باید محترمانه از مادرش بخواهد در حاشیه زندگی او (نه در متن) قرار گیرد. ما گاهی میبینیم دختران جوان با درددل کردن راه دخالت مادرشان را هموار میکنند، آنچه ما پیشنهاد میکنیم در گام اول طرح مساله و مشکل در یک فضای آرام بین زوجها است و در صورتی که به پاسخ نرسید مراجعه به متخصصان «زوجدرمانی» و «خانوادهدرمانی» است.
,ازدواج و ارتباطات با اقوام
اما برای ایجاد علقههای مثبت و پویا در این رابطه چه باید کرد؟
جوانان باید زمان و انرژی خود را صرف ایجاد روش زندگیشان کنند:
از هشیاری برای ایجاد تغییر استفاده کنید و آن را بهانهای برای منطقی جلوه دادن رفتار قرار ندهید.
همه افراد (در اینجا مادرزن و مادرشوهر) دارای نقاط ضعف و قوت هستند. با احساسی فکر کردن فقط نقاط ضعف آنها را میبینید. از آگاهی به عنوان محرکی که از تکرار این الگوها جلوگیری میکند بهره بگیرید.
در وفاداری به ازدواج و خانوادهها، تعادل داشته باشید:
درگیری شخصی یا حمایتگرایانه صدمات ناخواستهای به ازدواج میزند. شما به صورت ایدهآل حالت دوستانهای با اعضای خانوادهتان دارید بنابراین با دیگران نیز روابط مهربانانه را حفظ کنید.
خانوادهها مجموعههایی با ویژگیهای ارزشمند و آسیبپذیر هستند:
بعضی از خانوادهها با هم گروههای بزرگی را تشکیل میدهند و انتظار این که چه کسی را دوست بدارید غیرواقعی است.
اولویت شما ایجاد ازدواج راضیکننده است. شما خواهان یک خانواده سببی و گسترده با پشتیبانانی قوی برای ازدواج خویش هستید. این امر لازم نیست اما مفید است.
والدین تصور میکنند بچههای بالغ به کمال مطلوب نرسیدهاند، بنابراین آرزوی همدلی کامل برای آنها میکنند. تصمیم این که فرزند آنها با چه کسی ازدواج میکند، مهمترین تصمیم زندگی آنها است. طرحریزی ازدواج بخصوص خدمات و هزینهها ، از طرفی رجوع کردن به والدین یا خانواده سببی جهت پشتیبانی از مشاجرههای خانوادگی به جدال بدی منجر میشود و درگیریهای حمایتی را تشدید میکند. اگرچه گاهی فراوانی برخوردهای اجتماعی میتواند تکنیک عاقلانهای باشد اما اجتناب و تاخیر در رسیدگی به این موضوعات باعث ایجاد کینه و سوءظن میشود.
تمرکز بر شناسایی مشکلات و حل آنها اثر منفی بر زندگی و ازدواج شما ندارد
این تمرین برای قوی شدن در برخوردها با خانواده سببی و گسترده است و به تبع آن تنشها و مشکلات را کاهش میدهد. درگیری با خانواده خود یا همسر میتواند تنش ایجاد کند و به زوج سرایت کند. ایجاد مرزهایی از شفافیت و سلامت بین ازدواج و خانواده اولیه، وظیفه مهمی است.
خانوادهها یک احساس بامحتوا و پیوسته را ارائه میدهند که هم پشتیبانیکننده است و هم به پشتیبانی نیاز دارد. تماس خانوادگی به شما اجازه میدهد طیفی از رویدادهای زندگی و احساسات را در قالب افراد بالغ تجربه کنید. این حس پیوستگی و توجه، بعد مهمی به زندگی و ازدواج شما میافزاید.
راهنمایی در برخوردها و آسیبهای گذشته نباید از سر حسادت و اکراه باشد. بر روابط کنونی تمرکز کنید و با ناامیدی یا عصبیت آن را کنترل نکنید.
اختلافها را بگویید، اما حرمتشکنی نکنید
تا آنجا که مقدور باشد زوجهای جوان باید اختلافات پیشآمده را با درایت نزد خود تحلیل و بررسی کنند، با این حال اگر از حل اختلافات پیشآمده عاجز ماندند به افراد معتمد باتجربه یا متخصصان این حوزه اعم از مشاوران و روانشناسان مراجعه کنند. از این زاویه مشاوره پیش از ازدواج و پس از ازدواج میتواند بسیاری از نقطههای تاریک و ابهامآمیز در روابط زوجها را روشن کند. از طرفی زوجها وقتی از طرف پدر و مادرهایشان احساس دخالت و اختلاف میکنند در عین این که باید اجازه دهند صورت مساله به صورت کامل طرح شود، اما نباید بگذارند دامنه این اختلاف به حرمتشکنی و مخدوش شدن شخصیت طرفین منجر شود. در واقع بیشتر وقتها آنچه موجب ظهور اختلافات عمیق بین زوجها میشود نه اختلاف اصلی (فرض کنید اختلافات داماد و مادرزن) بلکه پسلرزهها و نحوه مدیریت و برخورد با آن اختلاف از سوی زوجها است.
نقش کلیدی مادر زن
نوشته شده توسطعابدي 27ام مرداد, 1396کدام مردی است که نداند بهترین راه برای جلب محبت همسرش، جلب توجه مادر اوست. اگر مادر همسرتان از شما خیلی خوشش نیاید، شاید نتوانید در رابطه ی خود با همسرتان موفق باشید.
,ازدواج و ارتباطات با اقوام
شما آقایانی که ازدواج کردید یا شما دوستانی که قصد دارید با دوران مجردی خداحافظی کنید، خوب می دانید که مادرزن نقش بسزایی در تلخی و یا شیرینی زندگی مشترک شما با همسرتان دارد.
بطوریکه می توان ادعا کرد که کلید داشتن یک رابطه خوب و موفق با همسرتان این است که بتوانید رابطه خوبی با مادر او برقرار کنید.
پس بهتر است برای اینکه بتوانید چنین رابطه ای داشته باشید از هر سرنخی استفاده کنید. به دنبال هر بهانه ای باشید تا از آن برای ایجاد چنین رابطه ای بهره ببرید و خودتان را از بلاهای نابهنگام نجات دهید. کله”ٹشق و لجباز نباشید، به دست آوردن دل مادر نامزدتان چندان هم دشوار نیست، فقط کافی است که بخواهید و از این روش هابهره ببرید.
تا اندازه ای، ویژگی های مثبت و توانمندی های خود را بیان کنید
مادرها بسیار بیشتر از دخترانشان درباره ازدواج آنها فکر و خیال بافی می کنند و از این رو تصورشان از داماد آینده شان بسیار فراتر از یک فرد عادی و معمولی است. در روزهای اول بعد از ازدواج ممکن است مادر زن شما هنوز بخواهد تا مطمئن شود که انتخاب درستی داشته . از سوالات مادر همسرتان آزرده نشوید و در عوض با آرامش و به طور کامل و مفصل در مورد خودتان صحبت کنید.
به مادرزنتان نشان دهید که به کودکان علاقه دارید
در حضور مادرزنتان عشق و علاقه تان را به بچه ها نشان دهید. با فرزندان خواهر یا برادر همسرتان بازی کنید و به آنها توجه و اعتنا نمانید. اگر هیچ بچه ای در خانواده وجود ندارد، از خانواده خود و خاطره هایی که با بچه ها دارید برای مادرزنتان تعریف کنید. مادر همسرتان، نوه خود را قبل از اینکه به دنیا بیاید، دوست دارد و با این رفتار شما متوجه خواهد شد که شما ظرفیت لازم برای پدری شایسته شدن را دارید.
از مادرزنتان نظر بخواهید
مادرها عاشق این هستند که حس کنند بچه ها هنوز به آنها نیاز دارند. اگر در کاری نظر او را بخواهید، حتی اگر تصمیم خود را از قبل گرفته باشید، می توانید قدم بزرگی برای برقراری یک ارتباط خوب بردارید. مطمئن باشید که برای مادرزنتان، اجرای توصیه اش به اندازه نظرخواهی از او مهم نیست. او فقط می خواهد احساس کند که نادیده گرفته نمی شود. نظرش را در مورد رنگ پیراهنی که می خواهید بخرید، بپرسید. حتی گاه در مورد مشکلاتی که با دخترش دارید از او راهنمایی بخواهید.
گاهی به او تلفن کنید
خیلی از مردها عادت به حرف زدن ندارند و تنها وقتی تلفن می کنند که کاری جدی و مهم داشته باشند؛ اما گفتگو و خوش و بش برای زنان ضروری است و اغلب بدون هیچ دلیل خاصی به هم تلفن می کنند. زنان برخلاف مردان که هر وقت زنگ تلفن را می شنوند امیدوارند کسی با آنها کار نداشته باشد، دوست دارند تلفنی حرف بزنند. بهتر است عادت کنید گاهی یک تلفن چند دقیقه ای به مادرزنتان بزنید. باور کنید از معجزه ای که این تماس ها باعث آن خواهد شد شگفت زده می شوید.
اگر شما از دستپخت او تعریف کنید، در این امر مهم سهم خواهید داشت و او برای همیشه شما را به سبب این درک متقابل دوست خواهد داشت.
خوب لباس بپوشید
به خاطر داشته باشید که اغلب مادرزن ها مردهایی را که خیلی مد روز لباس می پوشند دوست ندارند. مردی که آنها دوست دارند اغلب متعلق به دوران جوانی خودشان است. لازم نیست از مد افتاده و بد لباس باشید اما در حضور مادرزنتان رسمی تر لباس بپوشید و از پوشیدن تی شرت های رنگ و رو رفته و شلوارهای جین پاره خودداری کنید و دکمه های پیراهن خود را کامل ببندید.
از دست پخت او تعریف کنید
به احتمال قریب به یقین، در بسیاری از مواقعی که مادرزن خود را می بینید، وی در حال پخت و پز خواهد بود؛ در مهمانی ها یا جشن های خانوادگی یا شام و ناهاری که تنها با شما و دخترش صرف خواهد کرد. به هر حال این پخت و پز تنها تهیه غذا نیست، بلکه راهی است برای جمع کردن اعضای خانواده دور هم و به همین دلیل پختن غذا برای او معنای ویژه ای دارد. اگر شما از دستپخت او تعریف کنید، در این امر مهم سهم خواهید داشت و او برای همیشه شما را به سبب این درک متقابل دوست خواهد داشت.
کنترل بددهانی در بزرگسالان
نوشته شده توسطعابدي 27ام مرداد, 1396کنترل بد دهانی در بزرگسالان
دشنام گویی و بد دهانی تنها منحصر به افراد فحاش نیست بلکه این پدیده در تعاملات اجتماعی میان تمام اقشار جامعه رخنه کرده است.
,ازدواج و ارتباطات با اقوام
بد دهانی، دشنام گویی و بکار گیری واژه های عامیانه قبیح به گونه فزاینده ای در میان اقشار جامعه و بخصوص کودکان و نوجوانان معمول گردیده. دشنام گویی و بد دهانی تنها منحصر به افراد فحاش نیست بلکه این پدیده در تعاملات اجتماعی میان تمام اقشار جامعه رخنه کرده است. با اینکه نمیتوان دشنام ها را از فرهنگ لغت یک زبان کاملا حذف کرد اما میتوان کاربرد آنها را در ارتباطات بین فردی تا حد زیادی تحت کنترل در آورد.
اما دلایل بد دهانی و دشنام گویی افراد چیست؟ در زیر میتوانیم به چند عامل عمده آن اشاره کنیم:
**دشنام دادن بخاطر یک اتفاق دردناک و غیر منتظره مانند اصابت سر به یک جسم محکم و یا خوردن چکش به انگشتان دست هنگام کوبیدن میخ.
**دشنام گویی به منظور برقراری هویت گروهی. عضویت در یک گروه خاص و حفظ مرزهای آن گروه.
** ابراز همبستگی، اتحاد و همدردی با دیگران.
** ابراز صمیمیت و اعتماد
**برای افزایش شوخ طبعی، تاکید و یا غافلگیر کنندگی.
** تلاش برای مستور ساختن ترسها و ناامنی های فردی.
** دشنام گویی از روی عادت.
**یک شیوه کنار آمدن با استرس و تنش میباشد. دشنام گویی برای تخلیه خشم و تسکین استرس. مانند گریه کردن عمل میکند.
**بمنظور برانگیختن خشم دیگران و تحریک آنها. ابزاری برای تحقیر، توهین
** دشنام دادن بمنظور جلب توجه، خود نمایی و یا خود شیرینی.
**بد دهانی بمنظور قدرت نمایی.
چگونه زبان خود را رام و مهار کنیم
شما با کنترل زبان و گفتار در نظر دیگران پخته تر، با هوش تر، مودب، سخن دان، با ملاحظه، دلپذیر، با کلاس تر و خوش مشرب تر جلوه کرده و مورد پذیرش و احترام همگان قرار خواهید گرفت.
بر زیان آور بودن بد دهانی اذعان کنید: شما بد دهانی میکنید چرا که دشنام گویی آسان، مفرح، نوعی رک گویی، تاکید کننده و قانون شکن بوده و درد و خشم را کاهش میدهد. اما مطمئن باشید جنبه های منفی آن بیش از جنبه های بظاهر مثبت آن است. شما با بد دهانی نمیتوایند در بحثها پیروز گردید-دشنام گویی ذکاوت، زیرکی و سخن وری شما را اثبات نمیکند- شما با بد دهانی قادر به جلب احترام و تحسین دیگران نخواهید بود- با بددهانی نمیتوان ایجاد انگیزش کرد فقط میتوان ارعاب کرد.
آستانه تحمل خود را افزایش دهید. سریع از کوره در نروید و در اموری که کنترلی بر آنها ندارید بردباری به خرج دهید
از حذف دشنام گویی ها و بد دهانیهای جزئی، غیر جدی و اتفاقی شروع کنید: همواره تصور کنید مادر، دختر خردسال و یا کسی که با وی رودربایستی دارید در کنارتان حضور دارد. عوض استفاده از صفات اهانت آمیز و رکیک برای تاکید، از تغییر لحن و آهنگ در واژه ها و جملات بهره گیرید.برای شرح و توصیف اشیاء، آدمها، حیوانات و کارها از واژه های رکیک اجتناب ورزیده و بجای آن مفصل تر شرح دهید.
مثبت بیندیشید و نیمه پر را ببینید: طوری رفتار کنید که قادر به انجام امور هستید. نگرانی تا اندازه ای که در شما برای رویارویی با مشکلات ایجاد انگیزه و آمادگی کند کافیست. مثبت اندیشی نه تنها اکثر دشنام دادن ها را حذف میکند بلکه خوشنودی را برایتان به ارمغان آورده و شخصیت شما را نیز در خشان تر میکند.
شکیبایی را تمرین کنید: آستانه تحمل خود را افزایش دهید. سریع از کوره در نروید و در اموری که کنترلی بر آنها ندارید بردباری به خرج دهید.
دشنام نگویید، کنار بیایید: ما در جهان ناکامل و غیر ایده آل زندگی میکنیم. اما انتظارات ما بطور روز افزون در حال افزایش است. روز به روز شرایط دشوارتر و بد تر شده و تاخیرها، ناکامی ها و نا امیدیها افزایش می یابند. ما چاره ای نداریم مگر اینکه با آنها کنار بیاییم. بد دهانی و دشنام گویی مشکلی را حل نمیکند.
به گلایه کردنها و نالیدنهای خود پایان دهید: پیش از ناله کردن و شکوه کردن یک حقیقت بسیار مهم را به خودتان یاد آوری کنید: هیچ کس مایل به شنیدن ناله و شکایت نیست! چرا باید باشد؟ شکایت کردن در مورد اموری که شما و دیگران کنترلی بر آنها ندارید کاری عبث است بنابراین از آن پرهیز کنید. برای سایر شکایات نیز سعی کنید یک راه حل منطقی و معقول ارائه دهید. یقین داشته باشید دیگران این شیوه برخورد متین، خردمندانه و توام با خویشتنداری شما را خواهند ستود.
,ازدواج و ارتباطات با اقوام
از واژه های جایگزین استفاده کنید: در زبان فارسی واژه های گوناگون و متنوعی برای بیان احساسات و افکار وجود دارد. اما افرادی که به بد دهانی و دشنام گویی عادت کرده اند مکررا از چند واژه معدود تکراری، رکیک و زننده استفاده میکنند. برای واژه های رکیک یک معادل مودبانه بیابید. چند واژه قدرتمند و یا با مزه یافته و آنها را بکار برید. جای واژه کپیدن میتوان از خوابیدن و یا لالا کردن استفاده کرد. شاید ابتدا این واژه ها شما را راضی نسازند اما به مرور زمان چرا.
نقطه نظرات خود را مودبانه بیان کنید: واکنشها و پاسخهای خود را تحت کنترل خویش در آورید.چنانچه فردی از شما انتقاد کرد که کاری را نادرست انجام میدهید به وی نگویید:"به شما مرطوب نیست".این یک پاسخ تدافعی ، خصومت آمیز و کودکانه است.بهتر است اینگونه پاسخ دهید که"این یک روش جدیده و خیلی هم سریعتر انجام میشه".یا توجیه کردن، پاسخهایی پخته تر و متقاعد کننده تر بدهید.
پیش از سخن گفتن فکر کنید: از دهان خارج ساختن دشنام و واژه های تهی از نزاکت و ادب، مهارت در سخن وری و بی سلیقگی آسان است. پیش از اینکه سخن بگویید از پیامدها و اثرات احتمالی آن مطمئن شوید. چنانچه پس از اینکه حرفی زدید متوجه شدید که گفتارتان توهین آمیز و گستاخانه بوده به عقب باز گشته و موشکافانه نوع تعبیر و جمله بندی خود را بررسی کنید. به تدریج با اصلاح اشتباهات گذشته خوش زبانی را تمرین کنید.
ترک عادت دشوار است: ترک بد دهانی همچون سایر اعتیاد ها همچون ترک سیگار نیاز به تمرین، پشتکار، حمایت دیگران و اراده راسخ دارد. نه تنها واژه های قبیح را باید ترک کنید بلکه احساسات و هیجاناتی که شما را به دشنام گویی وا میدارند را نیز میبایست تحت کنترل در آورید. با زبان پالوده صحبت کنید و افکار مثبت را جایگزین افکار منفی کنید. ببینید در کدام شرایط بیشتر دشنام می دهید و شیوه رفتار و برخورد خود را نسبت به آن موقعیت تغییر دهید.
با افراد بد دهان معاشرت نکنید: دوستان بد دهان خود را کنار بگذارید تا مجبور نباشید بمنظور ارتباط برقرار کردن با آنها شما هم بد دهان شوید. با افراد بد دهان نیز مشاجره نکنید چرا که اینگونه افراد با فحاشی بر شما پیروز خواهند شد. چرا که آنها چیزی از استدلال سرشان نمیشود و تنها در دشنام دادن مهارت دارند.