« »

نوشته شده توسطعابدي 1ام بهمن, 1395

فرزند آیت الله انصاری همدانی (رضوان الله علیه)،"احمد انصاری” در خاطره‌ای از پدرش می‌گوید: یك بار یكی از آشنایان از تهران خدمت آقای انصاری رضوان الله علیه رسید و برای دستوالعمل گرفتن اصرار كرد. ایشان فرمود: تو با خانمت بدرفتاری می كنی، برو اخلاقت رو درست كن ! حجاب تو این است.
آن شخص می‌گفت : وقتی برگشتم همسرم خیلی با ناراحتی به من گفت: باز رفتی مسافرت؟! خم شدم دستش رو بوسیدم ، تعجب كرد و پرسید این كار رو كی به تو یاد داده؟ گفتم همان آقایی كه می گویی چرا رفتی پیشش. ایشان هم به آقای انصاری علاقمند می‌شود و در سفر بعدی با هم به همدان می آیند و خدمت آقا می‌رسند.
یك روز یك بازاری خدمتشان آمد و گفت یك تیرگی در من ایجاد شده و نمی توانم نمازم را با توجه بخوانم . می فرمایند: برای این است كه در فلان معامله ای كه كردی دروغ گفتی! برو استغفار كن و آن را جبران كن.
#آیت_الله_انصاری_همدانی رضوان الله علیه


فرم در حال بارگذاری ...