« دودحدیث در مورد صلواتنکاتی در مورد نماز »

داستان کوتاه

نوشته شده توسطعابدي 9ام مرداد, 1396

​?زندگےمؤمنانه? ‌:

?✨?✨
تو اتوبوس پیرمرد به دختره که کنارش نشسته بود ! گفت : 

دخترم این چه حجابیه که داری ؟ 

 همه ی موهات بیرونه ؟ 

دختره با پررویی گفت: تو نگاه نکن ! 
بعد از چند دقیقه پیرمرد کفشش را درآورد، بوی جوراب در فضا پخش شد !!! 
دختره درحالی که دماغشو گرفته بود به پیرمرد گفت : اَه اَه اَه این چه کاریه می کنی خفمون کردی ؟

پیرمرد باخونسردی گفت: تو بو نکن !
↶【به ما بپیوندید 】↷

_______________________

? https://telegram.me/joinchat/AAAAADwU9Wui-tVaCWOpdw ?


فرم در حال بارگذاری ...