موضوع: "ولايت"
بزرگی
نوشته شده توسطعابدي 2ام مهر, 1396??"متنى از جنس طلا”
ﺍﺯ بزرگی ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ :
راز این امیدواری و آرامشی
که در وجودت داری چیست؟!
گفت :
ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺳﺎﻟﻬﺎ ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﻭ ﺗﺠﺮﺑﻪ، تصمیم گرفتم ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺮ ﭘﻨﺞ ﺍﺻﻞ ﺑﻨﺎ کنم :
✅ﺩﺍﻧﺴﺘﻢ ﺭﺯﻕ ﻣﺮﺍ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﻧﻤﯽﺧﻮﺭﺩ، ﭘﺲ ﺁﺭﺍﻡ ﺷﺪﻡ!
✅ﺩﺍﻧﺴﺘﻢ ﮐﻪ ﺧﺪﺍ ﻣﺮﺍ ﻣﯽﺑﯿﻨﺪ، ﭘﺲ ﺣﯿﺎ ﮐﺮﺩﻡ!
ﺩﺍﻧﺴﺘﻢ ﮐﻪ ﮐﺎﺭ ﻣﺮﺍ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﻧﻤﯽﺩﻫﺪ، ﭘﺲ ﺗﻼﺵ ﮐﺮﺩﻡ!
✅ﺩﺍﻧﺴﺘﻢ ﮐﻪ ﭘﺎﯾﺎﻥ ﮐﺎﺭﻡ ﻣﺮﮒ ﺍﺳﺖ، ﭘﺲ ﻣﻬﯿﺎ ﺷﺪﻡ!
✅ﺩﺍﻧﺴﺘﻢ ﮐﻪ ﻧﯿﮑﯽ ﻭ ﺑﺪﯼ ﮔﻢ ﻧﻤﯽﺷﻮﺩ ﻭ ﺳﺮﺍﻧﺠﺎﻡ ﺑﻪ ﺳﻮﯼ ﻣﻦ ﺑﺎﺯﻣﯽﮔﺮﺩﺩ، ﭘﺲ ﺑﺮ ﺧﻮﺑﯽها ﺍﻓﺰﻭﺩﻡ ﻭ ﺍﺯ ﺑﺪﯼها ﮐﻢ ﮐﺮﺩﻡ!
بخشیده شدن
نوشته شده توسطعابدي 24ام شهریور, 1396ﺩﺭ ﺑﻐﺪﺍﺩ ﻣﺮﺩ ﻓﺎﺳﻘﻰ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺍﺣﺘﻀﺎﺭ ﻭﺻﯿّﺖ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻣﺮﺍ ﺑﺒﺮﯾﺪ نجف ﺍﺷﺮﻑ ﺩﻓﻦ ﮐﻨﯿﺪ ﺷﺎﯾﺪﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻣﺮﺍ ﺑﯿﺎﻣﺮﺯﺩ ﻭ ﺑﺨﺎﻃﺮ ﺣﻀﺮﺕ ﺍﻣﯿﺮ ﺍﻟﻤﻮﻣﻨﯿﻦ ﻋلیه ﺍﻟﺴﻼﻡ ﺑﺒﺨﺸﺪ.
ﭼﻮﻥ ﻭﻓﺎﺕ ﮐﺮﺩ ﻗﻮﻡ ﻭ ﺧﻮﯾﺸﺎﻥ ﺍﻭ ﺣﺴﺐ ﺍﻟﻮﺻﯿّﻪ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻏﺴﻞ ﺩﺍﺩﻩ ﻭ ﮐﻔﻦ ﻧﻤﻮﺩﻧﺪ ﻭ ﺩﺭ ﺗﺎﺑﻮﺗﻰ ﮔﺬﺍﺭﺩﻧﺪﻭ ﺑﺴﻮﻯ نجف ﺣﻤﻞ ﮐﺮﺩﻧﺪ.
ﺷﺐ ﺣﻀﺮﺕ ﺍﻣﯿﺮ علیه ﺍﻟﺴﻼﻡ ﺑﻪ ﺧﻮﺍﺏ ﺑﻌﻀﻰ ﺍﺯ ﺧﺪّﺍﻡ ﺣﺮﻡ ﺧﻮﺩ ﺁﻣﺪﻧﺪ، ﻭ ﻓﺮﻣﻮﺩﻧﺪ: ﻓﺮﺩﺍ ﺻﺒﺢ ﻧﻌﺶ ﯾﮏ ﻓﺎﺳﻖ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺑﻐﺪﺍﺩ ﻣﻰ ﺁﻭﺭﻧﺪ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺯﻣﯿﻦ ﻧ ﻒ ﺩﻓﻦ ﮐﻨﻨﺪ، ﺑﺮﻭﯾﺪ ﻭ ﻣﺎﻧﻊ ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭ ﺷﻮﯾﺪ! ﻭ ﻧﮕﺬﺍﺭﯾﺪ ﺍﻭ رﺍ ﺩﺭ ﺟﻮﺍﺭ ﻣﻦ ﺩﻓﻦ ﮐﻨﻨﺪ.
ﻓﺮﺩﺍ ﮐﻪ ﺷﺪ ﺧﺪّﺍﻡ ﺣﺮﻡ ﻣﻄﻬّﺮ ﯾﮑﺪﯾﮕﺮ ﺭﺍ ﺧﺒﺮ ﮐﺮﺩﻧﺪ، ﺭﻓﺘﻨﺪ ﻭ ﺩﺭ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺩﺭﻭﺍﺯﻩ نجف ﺍﯾﺴﺘﺎﺩﻧﺪ، ﮐﻪ ﻧﮕﺬﺍﺭﻧﺪ ﮐﻪ ﻧﻌﺶ ﺁﻥ ﻓﺎﺳﻖ ﺭﺍ ﻭﺍﺭﺩ ﮐﻨﻨﺪ، ﻫﺮ ﻗﺪﺭ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﮐﺸﯿﺪﻧﺪ ﮐﺴﻰ ﺭﺍ ﻧﯿﺎﻭﺭﺩﻧﺪ.
ﺷﺐ ﺑﻌﺪ ﺑﺎﺯ ﺩﺭ ﺧﻮﺍﺏ ﺩﯾﺪﻧﺪ ﺣﻀﺮﺕ ﺍﻣﯿﺮ ﻋلیه ﺍﻟﺴﻼﻡ ﺭﺍ ﮐﻪ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺁﻥ ﻣﺮﺩ ﻓﺎﺳﻖ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺷﺐ ﮔﺬﺷﺘﻪﮔﻔﺘﻢ ﻧﮕﺬﺍﺭﯾﺪ ﻭﺍﺭﺩ ﺷﻮﻧﺪ، ﻓﺮﺩﺍ ﻣﯿﺂﯾﻨﺪ، ﺑﺮﻭﯾﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺍﺳﺘﻘﺒﺎﻝ ﺍﻭ، ﻭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﺎ ﻋﺰّﺕ ﻭ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﺗﻤﺎﻡ ﺑﯿﺎﻭﺭﯾﺪ ﻭ ﺩﺭ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺟﺎﻫﺎ ﺩﻓﻦ ﮐﻨﯿﺪ!!!
ﮔﻔﺘﻨﺪ: ﺁﻗﺎ ﺷﺐ ﻗﺒﻞ ﻓﺮﻣﻮﺩﯾﺪ ﻧﮕﺬﺍﺭﯾﺪ ﻭ ﺣﺎﻻ ﻣﯿﻔﺮﻣﺎﺋﯿﺪ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺟﺎ ﺩﻓﻦ ﺷﻮﺩ!؟
❤ﺣﻀﺮﺕ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺁﻧﻬﺎﯾﻰ ﮐﻪ ﻧﻌﺶ ﺭﺍ ﻣﻰ ﺁﻭﺭﺩﻧﺪ، ﺷﺐ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺭﺍﻩ ﺭﺍ ﮔﻢ ﮐﺮﺩﻧﺪ، ﻭ ﻋﺒﻮﺭﺷﺎﻥ ﺑﻪ ﺯﻣﯿﻦ ﮐﺮﺑﻼ ﺍﻓﺘﺎﺩ، ﺑﺎﺩ ﻭﺯﯾﺪ ﺧﺎﮎ ﻭ ﻏﺒﺎﺭ ﺯﻣﯿﻦ ﮐﺮﺑﻼ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺗﺎﺑﻮت
ﺍﻭ ﺭﯾﺨﺘﻪ ﺍﺯ ﺑﺮﮐﺖ ﺧﺎﮎ ﮐﺮﺑﻼ ﻭ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ
ﻓﺮﺯﻧﺪﻡ ﺣﺴﯿﻦ علیه ﺍﻟﺴﻼﻡ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺍﺯ ﺟﻤﯿﻊ ﺗﻘﺼﯿﺮﺍﺕ ﺍﻭ ﮔﺬﺷﺖ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺁﻣﺮﺯﯾﺪ ﻭ ﺭﺣﻤﺖ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺷﺎﻣﻞ ﺣﺎﻟﺶ ﮔﺮﺩﺍﻧﯿﺪﻩ ﺍﺳﺖ!❤
غبارماتم تو آبرو به من بخشید …
به عالمى ندهم این غبار ماتم را…!
ستارالعیوب
نوشته شده توسطعابدي 20ام شهریور, 1396? عباسقلی خان در مشهد بازار معروفی دارد. مسجد- مدرسه- آب انبار- پل و دارالایتام و اقدامات خیریه دیگری هم از این دست داشته است. واقف بر خیر، و واقف در خیر.
? به او خبر داده بودند در حوزه علمیهای که با پول او ساخته شده، طلبهای شراب میخورد!!!
ناگهان همهمهای در مدرسه پیچید. طلاب صدا میزدند حاج عباسقلی است. در این وقت روز چه کار دارد؟ از بازار به مدرسه آمده است.
? عباسقلی خان یکسره به حجرهی من آمد و بقیه دنبالش.
داخل حجره همه نشستند. ناگهان عباسقلی خان به تنهایی از جایش بلند شد و کتابخانه کوچک من را نشانه رفت. رو به من کرد و گفت: لطفاً بفرمایید نام این کتاب قطور چیست؟ گفتم: شاهنامه فردوسی.
? دلم در سینه بدجوری میزد. سنگی سنگین گویی به تار مویی آویخته شده است. بدنم میلرزید.
اگر پشت آن کتاب را نگاه کند، چه خاکی باید بر سرم بریزم؟ عباسقلی خان دستش را آرام به سوی کتابهای دیگر دراز کرد…
? ببخشید، نام این کتاب چیست؟
– بحارالانوار. عجب…! این یکی چطور؟ گلستان سعدی. چه خوب…! این یکی چیست؟ حلیه المتقین و این یکی؟! …
? لحظاتی بعد، آن چه نباید بشود، به وقوع پیوست. عباسقلی خان، آن چه را که نباید ببیند، با چشمان خودش دید. کتاب حجیمی را نشان داد و با دستش آن را لمس کرد. سپس با چشمانی از حدقه درآمده به پشت کتاب اشاره کرد و با لحنی خاص گفت:
? این چه نوع کتابی است، اسمش چیست؟ معلوم بود. عباسقلی خان پی برده بود و آن شیشه لعنتی پنهان شده در پشت همان کتاب را هدف قرار داده بود.
? برای چند لحظه تمام خانه به دور سرم چرخید، چشمهایم سیاهی رفت، زانوهایم سست شد، آبرو و حیثیتم در معرض گردباد قرار گرفته بود. چرا این کار را کردم؟! چرا توی مدرسه؟! خدایا! کمکم کن، نفهمیدم، اشتباه کردم… خوشبختانه همراهان عباسقلی خان هنوز روی زمین نشسته بودند و نمیدیدند، اما با خود او که آن را در اینجا دیده بود چه باید کرد؟
? بالاخره نگفتی اسم این کتاب چیست؟
– چرا آقا; الآن میگم. داشتم آب میشدم. خدایا! دستم به دامنت. در همین حال ناگهان فکری به مغزم خطور کرد و ناخودآگاه بر زبان راندم: یا ستارالعیوب، و گفتم: نام این کتاب، «ستارالعیوب» است آقا! فاصله سؤال آمرانه عباسقلی خان و جواب التماسآمیز من چند لحظه بیشتر نبود.
✨ شاید اصلاً انتظار این پاسخ را نداشت. دلم بدجوری شکسته بود و خدای شکسته دلان و متنبه شدگان این پاسخ را بر زبانم نهاده بود. حالا دیگر نوبت عباسقلی خان بود. احساس کردم در یک لحظه لرزید و خشک شد. طوری که انگار برق گرفته باشدش ✨
? شاید انتظار این پاسخ را نداشت. چشمهایش را بر هم نهاد. چند قطره اشک از لابهلای پلکهایش چکید.
ایستاد و سکوت کرد. ساکت و صامت و یکباره کتاب ستارالعیوب (!) را سر جایش گذاشت و از حجره بیرون رفت. همراهانش نیز در پی او بیرون رفتند، حتی آنها هم از این موضوع سر درنیاوردند، و هیچگاه به روی خودش هم نیاورد که چه دیده است…
✨ اما محصل آن مدرسه، هماندم عادت را به عبادت مبدل کرد. سر بر خاک نهاد و اشک ریخت. سالیانی چند از آن داستان شگفت گذشت، محصل آن روز، بعدها معلم و مدرس شد و روزی در زمره بزرگان علم، قصه زندگیاش را برای شاگردانش تعریف کرد. «زندگی من معجزه ستارالعیوب است»
✨ ستارالعیوب یکی از نامهای احیاگر و معجزه آفرین خدا است و من آزادشده و تربیتیافته همان یک لحظه رازپوشی و جوانمردی عباسقلی خانم که باعث تغییر و تحول سازندهام شد.
? «اخلاق پیامبر و اخلاق ما»؛ نوشته استاد جلال رفیع انتشارات اطلاعات صفحه ۳۳۲
فوت و فن دختر داری
نوشته شده توسطعابدي 6ام شهریور, 1396پدرها، با فوت و فن دخترداری آشنا شوید
شما به عنوان یک پدر، برای این که بتوانید به دختر خود نزدیک شوید و رابطه صمیمی با او برقرار کنید، باید کارهایی را انجام دهید که ما تعدادی از آنها رابه شما پیشنهاد میکنیم.
به مادر او احترام بگذارید
اگرچه دخترها عاشق پدرهایشان هستند اما همیشه مادر خود را به عنوان الگوی زندگیشان در نظر میگیرند. اگر شما سعی کنید به مادر یا همسرتان احترام بگذارید، احترام دخترتان به شما نیز افزایش مییابد. اگر هم سعی دارید او را در چشمان دخترتان کوچک نشان دهید، در واقع فاصله خود را با دختران افزایش خواهید داد.
دوستان او را بشناسید
چند سال بعد هنگامی که کودکتان به آمادگی و مدرسه رفت، دوستانی پیدا خواهد کرد که بخش مهمی از زندگی او میشوند. او به آنها چیزهایی را خواهد گفت، که شما یا مادرش نمیدانید. بنابراین گاهی مهمانی ترتیب دهید تا با دوستانش بیشتر آشنا شوید.
به او گوش دهید
دخترها بیشتر از شنیدن، به شنیده شدن احتیاج دارند. سعی کنید حرف های دخترتان را بدون قضاوت و نصیحت، گوش دهید. تنها در مواقعی که میخواهید حرفها و احساسات او را بیشتر درک کنید، نظر دهید. دختر شما این رفتارتان را ستایش خواهد کرد.
با هم کتاب بخوانید
کتاب خواندن با دخترتان نه تنها علاقه او را به خواندن افزایش میدهد بلکه زمینهای را برای گفتگویی موثر در آینده فراهم میکند.
با او قرار ملاقاتی بگذارید
هر چند وقت یک بار با کودکتان قرار بگذارید. او را به ناهار بیرون از خانه، به سینما یا بولینگ ببرید. او این قرارها را از یاد نخواهد برد.
علاقمندیهای او را بشناسید
اگر دختر شما عاشق والیبال است، گاهی با او والیبال بازی کنید یا اگر به موسیقی علاقه دارد، به تمرینات موسیقی او گوش دهید یا به همراه او به کنسرت بروید. این کار باعث میشود بتوانید با او از علاقمندیهایش صحبت و او را به مراحل بالاتری تشویق کنید.
در موقعیت مهم زندگی کنارش باشید
در موقعیتهای مهم زندگی دخترتان مانند تولد، اولین روز مدرسه، اولین اجرا و غیره کنارش باشید. کودکتان این لحظات را تا آخر عمر از یاد نخواهد برد و با این کار، شما هم عضوی از آن خواهید شد.
به قولهای خود وفادار باشید
اگر به دخترتان قولی دادید، تمام تلاشتان را بکنید تا عملی شود. او با این کار، هم به شما و هم به مردهای دیگری که به زندگیاش وارد میشوند، اعتماد خواهد کرد.
با او تماس فیزیکی برقرار کنید
دخترتان را گاهی در آغوش بگیرید، او را ببوسید و دستهایش را در دستانتان نگه دارید. او به ابراز علاقه شما احتیاج دارد.
توصیه هایی برای جدا سازی اتاق خواب کودک
نوشته شده توسطعابدي 6ام شهریور, 1396توصیه هایی برای جداسازی اتاق خواب کودک
اگر شما هم از آمدن هر شبه فرزندتان به تختخواب تان ناراحت هستید و احساس می کنید این وضع نباید ادامه داشته باشد می توانید از روش های زیر برای مقابله با آن استفاده کنید:
۱ ـ کودک را از تختخواب تان بیرون کنید. اگر کودک وقتی که خواب هستید به تخت شما آمد شرایط خواب را برای او سخت کنید. اندکی فشار دادن او به بیرون تختخواب و تنگ کردن جای او اگر در میان شما و همسرتان خوابیده او را از کارش پشیمان می کند. خود را به خواب بزنید و به آرامی او را به بیرون تخت هل دهید یا لگد آرامی به او بزنید یا دستتان را روی او بیندازید. پس از مدتی او به این نتیجه می رسد که تخت خودش جای راحت تری برای خوابیدن است. این کار می تواند زمانی که کودک شما را به هر دلیلی به اتاق خواب خود می خواند و از شما می خواهد در کنار او بخوابید نیز تکرار شود. مطمئن باشید خوابیدن کنار فردی که همه تخت را اشغال کرده و احیانا خرناس هم می کشد چندان خوشایند نیست.
۲ ـ برای این که کودک را برای خوابیدن در اتاق خود تشویق کنید به او بگویید که چقدر افتخار می کنید که او به تنهایی می خوابد. برای خوابیدن کودک در اتاق خودش می توانید یک سیستم جایزه ای تعیین کند و به ازای هر چند شب که او در اتاقش می خوابد جایزه ای کوچک به او بدهید.
۳ ـ اتاق خواب کودک را به سلیقه خودش تغییر دهید. چسباندن عکس یا پوسترهایی که او آنها را دوست دارد می تواند مشوق خوبی برای خوابیدن کودک در اتاق خودش باشد. به هر حال خوابیدن در جایی که آن را دوست داریم برای همه ما لذت بخش تر است. این احساس را از کودکتان دریغ نکنید. لذت خوابیدن در محیطی دلپذیر می تواند خیلی از مشکلات را حل کند.
۴ ـ عروسک های پشمالوی دوست داشتنی می توانند خواب راحت تری برای کودکتان به ارمغان بیاورند و به آنها کمک کنند تا شب را تنها نگذرانند. آنها را در آغوش کودکتان بخوابانید و به او بگویید که می توانند خواب های راحت تری برای آنها رقم بزنند و تنهایی آنها را از بین ببرند.
اینها روش هایی برای خوابیدن بهتر کودکان در اتاق خواب خود است؛ البته مطمئنا تنها راه های قابل انتخاب نیست و کارهای دیگری نیز می توان برای جدا خوابیدن کودک انجام داد. بسته به این که مشکل کودک برای خوابیدن در اتاق خود چیست، این روش ها می تواند تغییر کند؛ اما آنچه باید قانون شود، جدا خوابیدن کودک از والدین و از آن مهم تر حفظ آرامش والدین برای اجرای این قانون است.