موضوع: "ولايت"
آموزش مفاهیم اقتصادی به کودکان
نوشته شده توسطعابدي 4ام شهریور, 1396آموزش مفاهیم اقتصادی به کودکان
انتقال مفاهیم اقتصادی به کودکان از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است، در سنین پایین تر شرایط برای بسترسازی و شکل دهی آنچنان فرهم است که می توانید اولین ساختارهای اقتصادی ذهن فرزندان خود را طراحی و ایجاد کنید.
با توجه به آنکه مفاهیم اقتصادی در تمام مراحل زندگی همراه انسان هستند پس توصیه ما چندان عجیب هم عجیب نیست. اگر فرزندانمان در همان سنین کودکی اهمیت پول و شرایط نگهداری و افزایش آن را بیاموزند بی شک در آینده رویکردی تخصصی تر به مقوله اقتصاد از شکل ساده تا پیشرفته آن خواهند داشت.
متاسفانه به دلیل عدم آموزش و یا آموزش های نادرست، برداشت فرزندان ما از مفهوم اقتصاد به شکل کلان آن باز می گردد.در حالیکه اکثر کشورهای پیشرفته دنیا در پایه های آغازین تحصیلی سعی در آموزش مفاهیم جزئی و ساده اقتصادی به گروه های سنی پایین تر دارند. برای مثال در دبستان ها هر هفته یکی از دانش آموزان مسئول جمع آوری مبلغی مشخصی پول از سایرین شده و در نهایت ماموریت می یابد تا برای مثلا دو روز تغذیه زنگ تفریح همکلاسی های خود را خریداری کرده و در اختیار آنها قرار دهد.
این تمرین جذاب و در عین حال بسیار مفید، یک کودک را در شرایط محاسبه(حتی اگر به کمک والدین یا معلمش باشد) قرار داده و همچنین وی را با انواع اسکناس ها و ارزشمندی آنها در برابر کالا آشنا می کند. تداوم این روش برای یکسال تحصیلی قطعا نتایج مثبتی را بدنبال خواهد داشت.
در این میان لزوم همراهی والدین نیز اهمیت ویژه ای دارد. به عبارت دیگر در کنار آموزش های مدرسه، لازم است تا والدین نیز آموزش مفاهیم اقتصادی به کودکان را در برنامه روزانه خود قرار دهند. واگذاری بخشی از هزینه های منزل به فرزندان می تواند شروع خوبی در مسیر مذکور باشد.
برای مثال هزینه لازم برای خرید “نان” مورد نیاز یک هفته را در اختیار فرزندتان قرار دهید و از وی بخواهید طی مدت مذکور این پول را مدیریت و خرید نان را انجام دهد. یا در مورد دیگراقدام به تاسیس بانک های خانوادگی کرده و شرایط دریافت و پرداخت وام با پول توجیبی را برای فرزندان مهیا کنید. می توانید تهیه برخی از وسایل مورد علاقه فرزندان مانند بازی های ویدئویی را به عهده این وام ها بگذارید.
یکی دیگر از اقدامات ارزشمند در راستای آموزش مفاهیم اقتصادی به کودکان، استفاده از وسایل کمک آموزشی و بازی های گروهی با تم اقتصادی است. سرگرمی هایی مانند روپولی و عمو پولدار می توانند جذاب و بسیار مفید باشند. در اینگونه بازی ها که دارای اسکناس های کاغذی با ارزش متفاوت، بانک، جریمه مالی و … هستند، یکنفر به عنوان بانکدار انتخاب شده و خزانه را به دست می گیرد، سایر شرکت کنندگان نیز هر کدام مقداری پول در ابتدای بازی دریافت می کنند و سپس در مراحل بازی به تجارت پرداخته و سعی در افزایش دارایی های خود دارند. در برخی مراحل از بانک وام دریافت می کنند و پس از کسب درآمد تعهدات خود را پرداخت می کنند. از این رو آموزشگاهی کوچک در چارچوب بازی را مقابل فرزندانتان قرار خواهید داد.
هر چه تلاش والدین در افزایش دانش اقتصادی فرزندانشان بیشتر باشد به همان میزان آینده اقتصادی روشن تری در برابر ایشان قرار خواهد داشت. کودکی که ارزش پول و مدیریت آنرا در سنین پایه درک کرده باشد در آینده دیدگاهی وسیع تر نسبت به فرصت های اقتصادی خواهد داشت.
آموزش آداب معاشرت به کودکان
نوشته شده توسطعابدي 4ام شهریور, 1396آموزش آداب معاشرت به کودکان
فرزندان ما سرمایههای آینده جامعه، کشور، والدین و سرپرستان نسلهای آینده هستند. باید در پرورش آنها نهایت دقت، حوصله و آگاهی را به کار برد.
والدین موظف هستند به فرزندان خود آداب معاشرت بیاموزند و مواردی را که در ارتباط با دیگران باید رعایت کنند، یاد دهند.
به فرزندان خود یاد دهید در زمان گفتوگو با دیگران و بزرگترهای خود از مسخره کردن اشتباهات آنها، خندیدن بیجا، گفتههای غیراخلاقی و…بپرهیزند.
همچنین هنگام گفتوگو با بزرگترها و دوستان از کنجکاوی در جزئیات خصوصی زندگی آنها، خوش شانسی یا بداقبالی آنها، داشتهها و نداشتههای مالی آنها پرهیز کرده و حد و حدود خود را بدانند.
فرزندان ما باید یاد بگیرند که هرگز شوخیهای بیجا و خارج از محدوده سنی خود مانند؛ اشاره به ناتوانی، مرگ از سر شادی و بیخیالی، میزان درآمد، نوع کار والدین و… نکنند.
حال اگر بخواهیم به چند نکته اساسی در زمینه آموزش آداب و معاشرت کودکان به صورت عباراتی کوتاه و ساده عنوان کنیم، اینگونه باید بنویسیم:
- به کودکان خود مجموعهای از کلمات مودبانه همچون: لطفا، اگر ممکن است، بفرمایید، خواهش میکنم، متشکرم و… را یاد دهید.
آداب و معاشرت کودکان
- به کودکان یاد دهید وقتی به کسی معرفی میشوند، رفتارهای مودبانهای همچون از جا برخاستن، سلام کردن، لبخند بر لب داشتن و دست دادن، تشکر کردن و… داشته باشند.
- کودکان باید یاد بگیرند که اگر کسی به آنها لطف کرد، باید سپاسگزاری کنند.
- حتما،مسوولیتهای کوچک به فرزندان خود بدهید تا در آینده بتوانند مسئولیتپذیر شوند. مسئولیتهایی چون؛ آب دادن به گلها، مرتب کردن اتاق خود، شستن جورابهای خود، نگهداری از خواهر یا برادر کوچکتر، کمک و مشارکت در تمیز کردن خانه، پختن غذاهای ساده، مرتب کردن لباس و …
- فرزندان خود را راحتطلب بار نیاورید. همه کارهای او را انجام و نیازهای او را برآورده نسازید.
- عبارت عذر خواهی را حتما به آنها آموزش دهید. اگر اشتباهی کردند یا باعث زحمت برای کسی شدند، از این عبارت، معذرت خواهی استفاده کنن. این عبارت یک کلمه کلیدی و حلال مشکلات او در زندگی آینده است.
- شایسته است با فرزندان خود با ادبیات شایسته صحبت کرده و عفت کلام را رعایت کنید. همچنین این عفت کلام را به آنها به صورت مستقیم و غیر مستقیم آموزش دهید. آنها باید از بیان و شنیدن بعضی کلمات خجالت بکشند. در برخورد با نزدیکان، اقوام و دوستان، کودکان باید یاد بگیرند با احترام با اشخاص رفتار کرده و پاسخ مودبانه به آنها دهند. در عوض گفتن؛ آره، هان، هوم و… یاد دهید بگویند؛ بله، خیر، حتما، خواهش میکنم، متشکرم و…
- پاسخ یک کلمهای، بیش از حد صریح است، بهتر است با اضافه کردن چند لغت به لطافت صحبت بیفزایم. این نکته ظریفی است که باید والدین به کودکان خود بیاموزند.
همچنین کودکان باید یاد بگیرند که مکث کردن ( نه طولانی ) در حین صحبت کردن خوب است، چرا که باعث فکر کردن قبل از شروع صحبت میشود. آنها نباید یکسره پرگویی کرده و بدون فکر صحبت کنند.
- فرزندان خود را تشویق کنید ، واضح و شمرده صحبت کنند. آنها باید کلمات را درست ادا کنند و نباید بعضی از حروف را حذف کنند. کلمات باید واضح و مشخص و صحیح ادا شوند. چرا که زیر لب سخن گفتن، سریع و بدون فکر صحبت کردن فاقد گیرایی، هوش و ذکاوت بوده و او را زیر سوال میبرد.
در این آموزشها نکاتی ظریفتر از مو نهفته است که والدین محترم باید با درایت، سیاست، مشاوره با افراد حاذق، مطالعه و آگاهی به این امر مهم بپردازند. فرزندان ما سرمایههای آینده یک جامعه، یک کشور و سرپرستان نسلهای آینده هستند. باید در پرورش آنها نهایت دقت، حوصله و آگاهی را به کار برد.
ارام کردن کودک بداخلاق
نوشته شده توسطعابدي 4ام شهریور, 1396آرام کردن کودکان بداخلاق
هدف ما كمك به كودكانمان است كه احساساتشان را بدون صدمه به خود یا دیگران نشان دهند.
کودک 6 تا 18 ماهه
وقتی در حال بازی با كودكتان هستید ناگهان كودك دستتان را گاز می گیرد. چه باید كرد؟
آنچه نباید انجام دهید :
1ــ گاز نگیرید، بعضی والدین فكر می كنند گاز گرفتن متقابل به كودك یاد می دهد كه گاز نگیرد، اما كودكان نمی دانند كه گاز گرفتنشان باعث درد شما می شود و برعكس. تنها اثرش این است كه به هر دوتان آسیب می رسد و روابطتان خدشه دار می شود.
آنچه باید انجام دهید:
1ــ كودك را به كناری زده و محكم بگویید «گاز گرفتن درد دارد.»
2ــ متناوباً رفتاری مثل در آغوش گرفتن كودك را نشان دهید.
3ــ به كودك جسمی نرم (مثل دندونی) بدهید تا كودك گاز بگیرد.
كودكان منمن، جیغ زدن، گریه و گاز گرفتن را انجام می دهند تا با نیازهاشان ارتباط برقرار كنند. لمس و كشف می كنند تا در مورد خود و محیط اطرافشان شناخت پیدا كنند. نه اینكه آسیب زده یا سرپیچی كنند. آن رفتارهای كودك كه خطرناكند یا به دیگران آسیب می رسانند را بایستی محدود كنیم. اما نبایستی كودكان را بترسانیم یا به آنها آسیبی برسانیم.
هدف ما كمك به كودكانمان است كه احساساتشان را بدون صدمه به خود یا دیگران نشان دهند.
1ــ مراقب نشانه ها باشید و یاد دهید زمانی كه كودك خیلی هیجان زده یا ناراحت است، ناراحتی خود را بیان كند.
2ــ به كودك بفهمانید كه چگونه نیازهایش را به طرق مختلف مثل كف زدن یا خندیدن بیان كند.
3ــ در پاسخ و واكنش ثابت قدم باشید.
کودک 2 تا 3 سال
بچه لگد و جیغ می زند، با كج خلقی اسباب بازیها را به زمین می كوبد به خاطر اینكه اسباب بازی كه می خواسته، برایش نخریدید. چه باید كرد؟
آنچه نباید انجام دهید.
1ــ سعی نكنید برای كودك نوپایتان دلیل و استدلال بتراشید. بچه ها در كج خلقی به حرف منطقی گوش نمی دهند.
2ــ خونسردی نشان ندهید، چون این عمل كودك را به وحشت خواهد انداخت خاطره بدی در ذهن او به جای می گذارد.
3ــ در مقابل كودك تسلیم نشوید، چون تسلیم در مقابل رفتار بد كودك، نوعی پاداش دادن به اوست. و كج خلقی هایش را تقویت می كند.
4ــ به كودك رشوه مثل آب نبات یا خوراكی ندهید. او ممكن است برای گرفتن این رشوه چنین رفتاری را شروع كند.
آنچه باید انجام دهید.
1ــ سكوت كنید و در مقابل آنچه دیگران فكر می كنند نگران نباشید.
2ــ از خرده گیری و نزاع چشم پوشی كنید. تا جایی كه ممكن است به كودك بی توجهی كنید.
3ــ در صورت لزوم اگر كودك قصد مجروح یا صدمه زدن احتمالی را دارد، با نگهداشتن اجباری از این عمل خودداری كنید.
4ــ اگر كج خلقی كودك ادامه پیدا كرد فروشگاه را ترك كنید.
5ــ در موقعی كه كودك آرام است برایش توضیح دهید كه اگر با كج خلقی وسایل را پرتاب یا خراب كند، فروشگاه را ترك خواهید كرد.
6ــ به رفتار خوب پاداش دهید.بعد از آن عمل خوب، زمان ویژه ای به كودك صرف كنید.
زمانی كه بچه ها جسور و رام نشدنی می شوند همه ما زمانی صداهای وحشتناك كودك را شنیده ایم. این عمل گهگاهی به چه علت رخ می دهد! اما بچه ها نیاز دارند تا این مرحله را بگذرانند. آنها نیاز دارند تا به توانایی های ما در مقابل آنها پی ببرند، تا خود را از والدین جدا كنند و كنترل خود را یاد بگیرند. ما می توانیم به بچه ها یاد دهیم رفتار شایسته و بجایی در مقابل پاداش رفتار خوب، چشم پوشی رفتار محرك و جلوگیری به خود یا دیگران داشته باشند.
1ــ قبل ورود به فروشگاه، رفتاری كه انتظار دارید و نتیجه بد رفتاری را برای كودك شرح دهید.
2ــ احساس اطمینان در همه روشهاتان داشته باشید، همینطور اصرار برای گفتگو یا تسلیم را نپذیرید.
سنین 3 تا 4 ساله
كودك چیزی را با زور پیش می برد یا همبازی اش را نیشگون می گیرد، یا از حرفهای بیجا و نابجا استفاده می كند. چه باید كرد؟
آنچه نباید انجام دهید.
1ــ كودك را دركونی نزنید. این به كودك آموزش می دهد كه ضربه زدن بسیار خوب است به شرط اینكه بزرگتر باشید.
2ــ انتقاد نكنید یا بدخو نشوید. این عمل اعتماد به نفس كودك را كم می كند و خاطره بدی در ذهن او به جای می گذارد.
3ــ كودك را از داشتن جفت یا همتای دیگر محروم نكنید.
آنچه باید انجام دهید.
1ــ به دلیل تراشی برای كج خلقی كودك گوش دهید و حرفها، احساسات و اظهارات درستش را تأیید كنید.
2ــ به كودك كلمات مناسب برای برقراری احساسات را بفهمانید.
3ــ به كودك «مهلت دهید» تا از دستورات پیروی كند.
دستوراتی برای «مهلت دادن»
1ــ با قاطعیت از كودك بخواهید كه صدایش را به قصد مهلت دادن كنترل كند.
2ــ كودك را نزدیك اما جدا قرار دهید چون تمایل به فعالیت دارد.
3ــ به كودك بگویید كه مجبور است برای دقایقی با توجه به سنش آرام بنشیند. مثلاً كودك 3 ساله 3 دقیقه آرام می نشیند.
4ــ مهلت تا زمان معین ادامه دارد.
بچه ها در این سنین شروع به یاد گرفتن دستورات و محدودیتها می كنند، اما اشتباه هم می كنند. آنها به تذكر دهنده و اثرات و نتایج فوری نیاز دارند كه به اعتماد به نفس شان احترام گذارند و به آنها كمك كند تا بدون خجالت یا اوقات تلخی از والدین شان یاد بگیرند.
1ــ بازی كودك را مشاهده كنید و از رفتار خوب او تعریف كنید. به عنوان مثال بگویید. «من واقعاً تاب خوردن و خندیدن تو را دوست دارم»
2ــ مطمئن باشید شما به عنوان والدین و دیگر بزرگسالان در زندگی كودك الگوی خوبی برای بیان احساسات هستید..
نحوه درست تنبیه کردن کودک
نوشته شده توسطعابدي 4ام شهریور, 1396نحوه ی درست تنبیه کردن کودک
اینکه کودک به طور صحیح تربیت شود برای والدین بسیار مهم است و همچنین تربیت و رفتار صحیح نقش مهمی در شخصیت حال حاضر کودک و همچنین شخصیت وی در دوران بزرگسالی دارد. امروزه روش ها و شیوه های مختلفی برای تنبیه و تربیت کودک وجود دارد که بسیاری از آنها کاملا غلط هستند.
در گذشته تنبيه بدني يكي از اين روشها بوده است اما امروز بسياري از روانشناسان و جامعهشناسان معتقدند، تنبيه بدني اصلي منسوخ شده است، چرا كه پيامدهاي ناخوشايند و غيرقابل جبراني را در آينده كودك رقم خواهد زد.
والدين ميتوانند از تنبيه و توبيخ كه بخشي از آن به نظام فرهنگي مرتبط است به عنوان يك ابزار اجرايي استفاده كنند اما اجرايي بودن به اين معنا نيست كه از آن براي تنبيه بدني استفاده شود زيرا خشونتهاي بدني، در نظام آسيبشناسي و از ديدگاه حقوقي عاملي مخرب، همراه با تأثيرات منفي محسوب ميشود. از اينرو، روشهاي بازدارنده ديگري را جايگزين تنبيهات بدني ميدانند.
تنبيه مؤثر
تنبيه كردن به عنوان يكي از ابزارهاي كاربردي، در تربيت فرزندان مؤثر است اما جايگاه مؤثر و اساسياي ندارد زيرا اين روش تنها نبايدها را به كودك آموزش ميدهد و او را از يادگيري بايدها، دور نگه ميدارد. در حقيقت كودك متوجه نميشود، چه رفتار پسنديدهاي را جايگزين رفتار نادرستش كند. همانطور كه گفته شد تنبيه ابزاري كاربردي براي تربيت فرزندان است اما بايستي با كمك شيوه صحيح اجراي آن، از اين روش به عنوان عاملي تأثيرگذار استفاده كرد.
دكتر ندا عليبيگي، مدرس دانشگاه و روانشناس باليني در اين زمينه ميگويد: تنبيههايي كه جنبه تربيتي دارد زماني مؤثر است كه به صورت موقت باشد يعني اگر دفعات اين شيوه متعدد و در بهكارگيرياش زيادهروي شود، اثراتش را از دست خواهد داد و براي كودك به صورت عادت درميآيد. همچنين هيچگاه نبايد اجراي تنبيه به تعويق بيفتد و به محض اينكه رفتار نامطلوبي از كودك سر زد، بايد ارائه شود تا كودك به جدي بودن آن مطمئن شود.
قبل از تنبيه كردن بايستي به كودك گوشزد شود كه رفتار نادرستش چنين پيامدي را دربرداشته است. وي اضافه ميكند: نكته مهم ديگر آن است كه در ارائه تنبيه نبايد تهديدهاي غيرواقعي از سوي والدين صورت گيرد. يعني واكنشهاي بيش از حدي نشان ندهند كه در نهايت عملي نشود. تنبيه و بهطور اختصاصي اجراي آن در حوزه خانوادگي و از ديدگاه والدين، ارزيابيهاي متفاوتي دارد و معمولاً اختلافنظرها به كيفيت و اجراي اين ابزار نظارت و كنترل بر فرزندان بازميگردد.
دكتر علياصغر عباسي، مدرس دانشگاه و آسيبشناس اجتماعي در مورد شيوه هاي اجرايي تنبيه فرزندان معتقد است: شيوههاي تنبيهي بايستي بر پايه نوعي ارتباط متقابل تأثيرگذار و تأثيرپذير ميان والدين و فرزندان اجرا شود. به اين معنا كه اگر والدين با استفاده از اين شيوهها تنها تأثيرگذار و فرزندان تنها تأثيرپذير باشند رابطهاي تك بعدي ايجاد خواهد شد كه مشكلات فراواني را به همراه دارد.
شيوه هاي تنبيهي اثربخش
الفباي تربيتي منفي و مضري كه در بعضي از نظامهاي خانوادگي رايج است و سازمان بهداشت جهاني هم آن را نقض ميكند تنبيه روحي رواني است. دكتر عباسي در ادامه ميگويد، غافل بودن از فرزند، تمسخر، محكوم و بيمنزلت كردن كودك و بيتوجهي به او از مخاطرات روانياي محسوب مي شود كه عارضه فيزيكياي را به دنبال ندارد اما باعث بروز رفتارهاي ضداجتماعي از سوي كودك خواهد شد. بنابراين به والدين توصيه ميشود، شيوههاي توبيخي خود را طبقهبندي كنند يعني باتوجه به نوع رفتار غلط كودك، مستحق بودن او به نوع خاصي از مجازات را تعيين كنند و سعي در متنبه شدن او داشته باشند نه اينكه كودك را به تكرار مجدد عمل اشتباهش جسورتر كنند. در واقع هدف از تنبيهات، مديريت رفتار فرزند به سمت ارزيابي مثبت باشد و اگر هدف ارشادياي كه والدين در پي آن بودند به تحقق نرسيد بايستي بدانند كه روش اجراييشان نادرست بوده است. اين جامعهشناس ميافزايد: يكي از بهترين شيوههاي تنبيهي در خصوص فرزندان كمكردن پاداشهاست. كم كردن پاداشها بهگونهاي جدي باشد كه فرزندان با توبيخ شدن از سوي والدين، رفتار خود را واكاوي كنند و به اين يقين برسند كه مستحق چنين تنبيهي بودهاند و دليل رفتار غضبآلود والدين، حركتي ناشايست از سوي فرزند بوده است. علاوه بر اين ميان تخطي و توبيخ فرزندان بايستي تناسب وجود داشته باشد زيرا ناهماهنگي در اجراي تنبيه منجر به احساس ناعدالتي و يا در مواردي سوءاستفاده و باجگيري از سوي فرزند خواهد شد.
دكتر عليبيگي هم بهترين شيوه بازدارنده و تنبيهي را محروم كردن كودك از خواستههاي مطلوبش ميداند. وي اين روش را اثربخش ميداند زيرا كودك احساس ميكند، موقعيت باارزشي را از دست داده است اما اين محروم كردن او از موقعيت مطلوب بايستي موقت باشد، كودك دلايل محروميتش را بداند و در صورتي كه در مقابل محروم كردنش مقاومت كرد بايستي اين شيوه به صورت قاطعانه اجرا شود. در ضمن مدت زمان محروميت بايستي باتوجه به سن كودك اعمال شود. يعني هر چه سن كودك كمتر باشد، زمان كمتري به محروم كردن او اختصاص داده شود. مثلاً براي كودك چهار ساله، چهار دقيقه زمان محروميت كافي است و بالطبع هر چه سن كودك افزايش پيدا كند زمان محروميت بيشتري را ميطلبد.
اتاق محروميت
روانشناسان معتقدند مدت زمان تنبيه آن هم به صورت محروم كردن كودك نبايستي بيشتر از 10 دقيقه به طول انجامد و نكته مهمي كه وجود دارد اين است كه محروميت حتماً در اتاقي اعمال شود كه هيچگونه جذابيتي براي كودك نداشته باشد. دكتر علي بيگي در مورد اتاق محروميت تأكيد ميكند: به هيچوجه نبايد از حمام، توالت، آشپزخانه و يا هر مكان خطرناك ديگري به عنوان اتاق محروميت استفاده شود و به آن دسته از خانوادههايي كه اتاقي جداگانه ندارند كه از آن به عنوان اتاق محروميت استفاده كنند توصيه ميشود: كودك را روي صندلي روبه سمت ديواري كه هيچگونه جذابيت و زيبايي ندارد بنشانند و به او بگويند كه تا 10 دقيقه نبايد از روي صندلي بلند شود.
اين روانشناس تنبيه كلامي را نيز از توبيخهاي مؤثر ميداند و ميگويد: نكته مثبتي كه در تنبيه كلامي وجود دارد اين است كه همزمان با تنبيه كلامي ميتوان از روشهاي مثبت آموزش رفتاري مناسب استفاده كرد اما هيچگاه نبايد در تنبيه كلامي از كلماتي كه شخصيت كودك را خدشهدار ميكند و از اعتمادبهنفس او ميكاهد استفاده كرد. در واقع در اين روش بايستي رفتار كودك مورد بازخواست قرار گيرد نه شخصيت او. به عنوان مثال نبايد به كودك گفته شود كه تو كودك دوستداشتنياي نيستي بلكه بايد از جمله رفتار تو نادرست است، استفاده كرد.
دكتر عباسي هم در پايان اشاره ميكند: تمام انسانها در ميان نيازهاي اجتماعيشان به احترام گذاشتن به يكديگر نيازمندند. اين اصل اجتماعي نشان ميدهد، همانطور كه به نيكي ياد كردن از فردي در حضور ديگران، حس شور و شعف او را برميانگيزد، خدشهدار كردن نظام شخصيتياش نيز در مقابل ديگران، به روحيه او آسيب و گزندي وارد ميكند كه واكنش سريع و در نتيجه تبعات منفي آينده را به همراه خواهد داشت.
اگر فرزند دانش اموز دارید خواندن این مطلب را از دست ندهید
نوشته شده توسطعابدي 4ام شهریور, 1396اگر فرزند دانش آموز دارید خواندن این مطلب را از دست ندهید
نخستین روز سال تحصیلی، خاطره مشترک همه ماست. این روزها، با شادی و لبخند، خاطرات نخستین روزهای مدرسه خودمان را مرور میکنیم. اما، اگر کمی فکر کنیم به خاطر می آوریم که آخرین روزهای تابستان، برای بسیاری از ما، آرام و غمانگیز بود. چیزی شبیه غروب جمعهها.
احساسی که نسبت به روزهای شروع سال تحصیلی داشتیم و داریم، میگذرد. تلخ یا شیرین، در طول زندگی آنقدر شروعها و پایانهای مهم را تجربه میکنیم، که کمتر فرصتی برای به یاد آوردن آن روزها، باقی میماند. اما، آنچه در طول سال تحصیلی روی داده است، برخوردهایی که پدر و مادر و معلم، با ما داشتهاند، فراموش نمیشوند. حتی اگر در ذهن هوشیار ما، باقی نمانند، در ناخودآگاه ما، میمانند.
رفتارهای خوب، همچون دانهای، جوانه میزنند و در سالهای بعد رشد میکنند و رفتارهای نادرست، زخمهایی به جان ما میزنند که اگر در ظاهر، التیام هم بیابد، جای آن را گاه تا پایان زندگی، میتوان در رفتارها و تصمیمهایمان مشاهده کرد.
آنچه در اینجا میآید، حرفهای جدیدی نیست. بیشتر از جنس «ذکر» است. بعضی حرفها را باید بارها و بارها گفت و یادآوری کرد. آنقدر زیاد که جدی گرفته شود و اجرا شود. حتی وقتی هم اجرا شد، باید گفت و تکرار کرد، تا اهمیت آنها هرگز به فراموشی سپرده نشود.
کاش به فرزندانمان بیاموزیم که شاگرد دوم بودن، چقدر میتواند از شاگرد اول بودن، ارزانتر باشد. به آنها بگوییم که شاگرد اول بودن از شاگرد دوم بودن بهتر است، اما در تصمیمگیری و انتخاب و برنامهریزی برای زندگی، فقط «بهتر» بودن مهم نیست. هزینهی مناسب کردن هم مهم است. اگر پنج ساعت درس خواندن در هفته به نمرهی ۱۵ و ده ساعت درس خواندن به نمرهی ۱۸ منتهی شود. شاید برای ۱۹ گرفتن بیست ساعت وقت لازم باشد و برای ۲۰ گرفتن چهل ساعت. وقتی که فرزند خود را وادار میکنیم که برای ۲۰ تلاش کند و توضیح میدهیم که ۱۹ برای تو خوب نیست، به او میآموزیم که نصف عمر مفید خود را «صرف بازی رقابت» کند.
او بزرگ میشود و به خاطر میسپارد که دوم بودن خوب نیست. «معاون شرکت» بودن خوب نیست و او باید «مدیر شرکت» باشد. از موقعیت خوب خود، ناراضی میشود. او خوب به خاطر دارد که شما تایید کردهاید که بیشتر وقت گذاشتن و اول شدن، به همهی سختيها و محرومیتها میارزد و او این بار، همسر و فرزندانش را از حضور خودش در خانه محروم میکند. زود میرود و دیر بازمیگردد.
در بین دوستانش، او بهترین خانه یا بهترین ماشین را ندارد و باز یاد شما میافتد که اول بودن، به هر قیمتی میارزد. پس به سراغ رشوه و فساد میرود. چون در کارنامه شغلیاش هم، رتبهی نخست و نمرهی بیست را میخواهد.
نگویید که ما گفتیم بیست اما نه به هر قیمتی. گرفتن فرصت بازی و شادی و استراحت و رشد و یادگیری و محدود کردن افق دید فرزندان به صفحهی کتاب، بالاترین قیمتی است که در آن سن، میتوانستند پرداخت کنند و خوب به خاطر میسپارند که اول بودن، به هر قیمتی میارزد.
کاش وقتی فرزندمان نمرهی هفده را به خانه آورد، به جای اینکه بگوییم بقیه چند شدند و معدل کلاس چند بود، بپرسیم در آزمون قبلی، نمرهات چند شده بود؟ وقتی که یاد گرفت، معدل پایین کلاس میتواند توجیهی برای نمرهی پایین او باشد، در بزرگسالی نیز، رفتارهای نادرست بزرگ دیگران را بهانهای برای رفتارهای نادرست کوچک خود خواهد کرد. او یاد میگیرد که وقتی دروغ گفت، در توجیهش بگوید: دیگران هم دروغ میگویند. بیشتر از من. او این نحوه استدلال را از ما آموخته است. اما وقتی میپرسیم، نمرهی قبلیات چند بود، میآموزد که هر کس با گذشتهی خودش مقایسه می شود. او مسیر رشد و پیشرفت را طی خواهد کرد، بی آنکه جلوتر بودن دیگران، بیانگیزهاش کند و عقب ماندن اطرافیان، در دلش شادی نهانی ایجاد کند.
کاش هرگز از هوش خوب او نگوییم. از تلاش زیادش بگوییم. اگر از هوشش گفتیم، دیر یا زود، با هر شکست یا اشتباه، باور خود را به هوش بالایش و به حرفهای ما از دست خواهد داد. زندگی جایی نیست که شکست یا اشتباه، اجتناب پذیر باشد. اما وقتی از تلاش زیادش گفتیم، اگر هم شکست یا اشتباه کرد، باورش را به خودش از دست نمیدهد. بلکه تصمیم میگیرد که بهتر و بیشتر تلاش کند. هر شکستی او را محکمتر و پرتلاشتر خواهد کرد. ضمن اینکه به تدریج خواهد آموخت، که چیزی باعث افتخار است که برای تلاشش، زحمت کشیده باشد. نه چیزی که با آن، به دنیا آمده باشد.
کاش وقتی او به خانه آمد و گفت بالاترین نمره را به دست آورده و خیلیها، در امتحان حتی نمرهی قبولی نگرفتند، به جای لبخند و تشویق، بپرسیم: چه شد که قبول نشدند؟ تو هیچ کاری نمیتوانستی بکنی که نمرهی بهتری بگیرند؟ تا او بیاموزد که لذت و افتخار، زمانی معنا دارد که دیگرانی هم باشند که کمابیش در آن شریک شوند. او باید یاد بگیرد که در آینده هم، زمانی از خودرو گرانقیمت خود لذت ببرد، که دیگران، یک خودرو متوسط در اختیار داشته باشند. او باید یاد بگیرد که هیچ کس از متوسط اطرافیانش چندان فراتر نمیرود و دانشآموزی که معدلش با میانگین کلاس، فاصلهی بسیار دارد، یا طرد خواهد شد، یا تنبل.
کاش به خاطر داشته باشیم، که مدرسه، در اولویت نخست، تمرین حضور در جامعه است و نه فرصتی برای کسب نمره و مدرک. مهم نیست که معلم به او نمرهی درستی داده یا نه. حتی مهم نیست که حقش بیشتر بوده یا کمتر. مهم آموختن این است که چگونه برای گرفتن چیزی که باور دارد حق اوست صحبت میکند. مهم این است که یاد بگیرد بین سلطهجویی و سلطهپذیری، مرز باریکی وجود دارد که انسان بودن از همان نقطه، آغاز میشود… .