خطبه ای در بهشت

نوشته شده توسطعابدي 18ام مرداد, 1396

⇦قلبت در سینه چنان میڪوبد گویے بدنبال راهے براے فرار است.

چادر سفیدت را روے صورتت مے اندازے…

جلو میروے..

دوصندلے،سفره اے ساده اینہ،قران و شمعدان 
پشت بہ توست ڪت و شلوار مردانہ بر قامتش
ڪنارش مے نشینے? 
❥ النڪاح سنتے… خیره میشوے بہ ایات

❥ فلیس منے … ایات تار مے شوند بغض مے ڪنے میدانے از خوشحالے است….
❥ دوشیزه ے محترمہ مڪرمہ… دستانت مے لـــــرزد چشمانتــــــــــ را مے بندے گویــــے عرشیان مهمان محفلند
❥ بـــراے بار سوم… ایــا وڪیلم؟❢

سرت رابالا میاورے چادرت راڪنار مے زنے نگاهت از یک طرف روے گنبد طـــلایـــے امام حسیــــــــــــــن ع قفل مے شود

و از آن سو

بارگاه طلایی قمر منیر بنی هاشم… 
❤اقا؟ مولــــا! اجازه میدهید؟

میدانے ڪــــہ بزرگان تو هستند…

صورتت بااشڪ خیس میشود

کنارت را نگاه مے ڪنے مردت سر بــــہ زیر اشڪ مے ریزد…

وباصدای آرامی میگویی : باتوکل برخدا و اجازه ی امام زمان(عج)
❤️بـــــــلـــــــــــــــــہ❤️

❢ صداے رعد و برق فضا را پر مے ڪند باران بے امان میبارد بوے گلاب به مشام مے خورد…. زیر بارانــــــــــ در بیــــن الحـــــرمیـــــــــــن و تو دیگر نزدیک ترین محرم اویے

❣ ناگهان دستش را روے دستت میگذارد… اولـــــین بار است حســـــش میڪنے شـــــرم دارے اما… در دل خوشحالے…

سرش را ڪنار گوشت مے اورد: ❤بلاخـــــره مال من شدے بـــــــانو❤
این چنین است که لبخند و دعای امام زمانت بدرقه ی زندگی ات میشود?
❢راستی یڪ سوال همیشہ باقے ماند…… بــــــہ ازاے ڪدام ڪارنیڪ عقد مارا در بهشت خواندند؟…..
براتون خطبه عقدی تو بهشت ارزو میکنم….

چه سرگردان و حیرانم

نوشته شده توسطعابدي 18ام مرداد, 1396

چه سرگردان و حیرانم!

در این دنیای مردابی!

 

خداوندا!

نمیدانم

 مسلمانم؟!

اگر اسلام دینم هست و من درانتظارمنجی موعود…

چرا معنای ایمان را نمی فهمم؟!
مگر ایمان

گُمانی جُز پرستش های معبود است؟
چه سرگردان و حیرانم!

خداوندا!

نمیدانم!!!
تو خود گفتی که جور و مردم آزاری

گناهی سخت سنگین است…
اگر مخلوق را روزی بیازاریم

توراآزرده ایم انگار !
پیمبرها فرستادی

که بنیادی بنا کردند؛

پیام وپندشان این بود

خدایکتاست

تمام زیردستان رارهاسازید از بندستمکاران…
چه سرگردان و حیرانم!

خداوندا!

زمان خلقتِ انسان

تو خود

اَحسنت ها گفتی…
نمی دانم!

چرا شیطان؟!

چرا قرآن 

چرا انجیل وتورات وهزاران مکتب وآیین؟!!
کجا رفت عقل وتدبیری که همزاداست با انسان؟
چه سرگردان و حیرانم!

خداوندا!
خدایاکافرم کردی !!

زِ یک سو نور یزدانی مرامسرو رمی سازد

زِ سویی ظلم بدکیشان جهانم را می آشوبد…
چه سرگردان و حیرانم!

خداوندا!
اگر مردم کشی و قتلِ انسان

عینِ ایمان است!
عدالت را تو بر پا کن

خدا یی را تو اجرا کن…
به اشکِ دیده ی مظلوم

به بُغضِ سینه ی مَردی که دراوج تهیدستی

گرفتاراست در زنجیر در زندان…
تو را سوگند…
جهان، از ریشه ویران کن

وطرح دیگری انداز

جهانی خالی از آیین و مکتب ها

خودت رهبان و رهبرباش…
کتابت

خالی از تهدید و خالی از جَزا باشد

و در متنش فقط یک نام وآن نام خداباشد..

شایعه

نوشته شده توسطعابدي 18ام مرداد, 1396

?فردی در مورد همسایه اش شایعات زیادی ساخت و شروع به پراکندن آن کرد. بعد از مدت کمی همه اطرافیان آن همسایه از آن شایعات باخبر شدند.

 

?شخصی که برایش شایعه ساخته بود به شدت از این کار صدمه دید و دچار مشکلات زیادی شد. 
?بعدها وقتی که آن فرد  متوجه شد که آن شایعاتی که ساخته همه دروغ بوده و وضعیت همسایه اش را دید از کار خود پشیمان شد و سراغ شخص حکیمی رفت تا از او کمک بگیرد تا شاید بتواند این کار خود را جبران کند.
?حکیم به او گفت: «به بازار برو و یک مرغ بخر آن را بکش و پرهایش را در مسیر جاده ای نزدیک محل زندگی خود دانه به دانه پخش کن.» 
?آن فرد از این راه حل متعجب شد ولی این کار را کرد.
?فردای آن روز حکیم به او گفت حالا برو و آن پرها را برای من بیاور آن زن رفت ولی 4 تا پر بیشتر پیدا نکرد. 
? حکیم در جواب تعجب  گفت انداختن آن پرها ساده بود ولی جمع کردن آنها به همین سادگی نیست همانند آن شایعه هایی که ساختی که به سادگی انجام شد ولی جبران کامل آن غیر ممکن است.
? قرآن عزیز در سوره حجرات آیه 6 می فرماید : 
?ای مؤمنان، هر گاه فاسقی خبری برای شما آورد تحقیق کنید، مبادا از روی نادانی به قومی رنجی رسانید و سخت از کار خود پشیمان گردید.
?یکی از بدترین #گناهان #تهمت است ، فرضا اگر اتهامی که وارد میکنیم درست هم باشد حداقل #غیبت است که خودش از بزرگترین گناهان است .

?همه اینها به خاطر ضعف شخصیت است ، ای کاش قدری سرمان به زندگی خودمان بند باشد.

واگویه چیست؟؟؟

نوشته شده توسطعابدي 18ام مرداد, 1396

واگویه چیست؟
ﺍﮔﺮ ﺷﻤﺎ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﺗﺎﻥ ﻓﻘﻂ ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺑﮕﻮﯾﯿﺪ : “ﻓﻼﻥ ﮐﺎﺭ ﺭﺍ ﻧﻤﯽﺗﻮﺍﻧﻡ ﺍﻧﺠﺎﻡ دهم” ﺑﺎﯾﺪ ﯾﮏ ﻧﻔﺮ ﺩﯾﮕﺮ 17 ﻣﺮﺗﺒﻪ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﺑﮕﻮﯾﺪ ﮐﻪ “ﺷﻤﺎ ﻣﯽﺗﻮﺍﻧﯿﺪ ﺁﻥ ﮐﺎﺭ ﺭﺍ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺩﻫﯿﺪ"، ﺗﺎ ﺍﺛﺮ ﻫﻤﺎﻥ ﯾﮏ ﺩﻓﻌﻪ ﺭﺍ ﺧﻨﺜﯽ ﮐﻨﺪ (بر اساس مطالعات انجام شده در  ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ MIT )
ﻧﺘﯿﺠﻪ : 

ﻗﺪﺭﺕ ﻧﻔﻮﺫ ﮐﻼﻡ ﺷﻤﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﻮﺩﺗﺎﻥ 17 ﻣﺮﺗﺒﻪ ﺍﺯ ﻗﺪﺭﺕ ﮐﻼﻡ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﻗﻮﯾﺘﺮﺍﺳﺖ ، ﭘﺲ ﻣﺜﺒﺖ ﻓﮑﺮ ﮐﻨﯿﺪ. ﺁﻫﺴﺘﻪ ﺑﺎ ﺧﻮﺩ ﺻﺤﺒﺖ ﮐﺮﺩﻥ ﺭﺍ ﻭﺍﮔﻮﯾﻪ ﻣﯽ ﻧﺎﻣﻨﺪ. ﻭﺍﮔﻮﯾﻪ ﻫﺎ ﺍﺛﺮﺍﺕ ﻋﻤﯿﻘﯽ ﺑﺮ ﺭﻭﯼ ﻓﺮﺩ ﮔﻮﯾﻨﺪﻩ ﺁﻧﻬﺎ میگذارد 

به یاد بسپاریم

نوشته شده توسطعابدي 18ام مرداد, 1396

به یاد بسپار:
ما از راه دور به زندگی دیگران نگاه میکنیم و به نظرمان میرسد که آنها بر جاده های هموار گام برمیدارند!
جاده همواری وجود ندارد !

خودمان باید راه را هموار کنیم!