راههای عاقبت بخیری و زیاد شدن روزی
نوشته شده توسطعابدي 14ام مرداد, 1396شیخ حسنعلی نخودڪی:
برای عاقبتــ به خیرے و زیاد شدن
روزے بهترین چیز ??
? نماز اول وقتــ
? نماز اول وقتــ
? نماز اول وقتــ
#التماس_دعای_فرج
قبل از طلبگی بخوانید هم خواهران هم برادران
نوشته شده توسطعابدي 14ام مرداد, 1396سر درگمی و ندانستن چگونگی تحصیل در طلبگی یکی از بزرگترین دغدغه هاست. به همین دلیل برخی از طلاب در همان سالهای ابتدایی ممکن است حوزه را ترک کنند. عدم تشخیص صحیح درباره اهداف و همچنین انگیزه های متفرقه در ورود به حوزه یکی از عوامل گریز از حوزه هاست.
متاسفانه هنوز به این نکته مهم و اساسی در مدارس ما توجه لازم نمی شود. اینکه هر طلبه ای بداند برای چه به حوزه آمده و بعد از تحصیل قصد دارد به چه کاری مشغول شود خود نکته ای است بسیار حائز اهمیت.
این سردرگمی دو راه بیشتر ندارد یا سبب دلزدگی از حوزه و دروس آن شده و یا در صورتی که شخص در حوزه بماند نمی تواند شخصیت تاثیرگذاری شود و یا کار درستی را در درست بگیرد. لذا بیهوده و رها به ادامه تحصیل می پردازد.
به همین دلیل لازم است طلاب در همان اوائل طلبگی مسیر و هدف خود را مشخص کرده و در همان زمینه گام بردارند.
برنامهریزی طلبه باید به گونهای باشد که در نهایت دورة تحصیل و آموزش خود توانا شده باشد.
یعنی به خوبی بتواند در یک موضوع ظاهر شود و اثری ارائه کند. طلبه باید دستکم در یک زمینه یا موضوع، جلوة ویژه داشته باشد و بتواند کار ماندگار و اثر درخشانی از خود عرضه کند.
در آن زمینة تخصصی ضربالمثل و انگشتنما و مورد اعتماد باشد. طلبه باید از خود سؤال کند «تصمیم داری 10 سال دیگر در جامعه چه مسئولیت و خدمتی را بر عهدهگیری و چه نقشی را ایفا کنی؟ » و به گونهای تفصیلی به آن پاسخ دهد و در آن به یک نتیجه قاطع برسد.
این پاسخ به یک انتخاب بزرگ میانجامد که رنگ عمومی زندگی فرد را تحت تأثیر قرار داده و آیندة او را جهت میبخشد.
چنین انتخاب بزرگی مانند هر امر کوچک و بزرگ دیگری نیازمند عنایت ویژه و هدایت الهی است و جز با استمداد از خدا تضمین شده و اطمینانبخش نیست. درخواست عاجزانه و متضرعانه از پروردگار و طلب هدایت از درگاه دلیل المتحیرین لازمه بیجایگزین این اقدام خطیر است.
طی این فرایند مقدماتی نیاز دارد که طلبه به مرور باید این مقدمات را طی کند. انتخاب درست گرایش تخصصی یک شبه یا یکباره امکانپذیر نیست و با قرعه و استخاره، یا تعبد به سخن یک استاد مورد اعتماد حاصل نمیشود. این انتخاب تنها در یک فرایند طولانی مدت صورت میپذیرد.
برای تشخیص گرایش تخصصی هرگز نباید شتابزده عمل کرد؛ باید حوصله، تلاش و زمان شایستهای صرف گردد و آگاهی و اطلاعات فراوانی به دست آید.
کسی که در سالهای نخست طلبگی برای گرایش آیندة خود تصمیم قطعی گرفته، مانند کودک دبستانی است که آرزوی پرواز در سر میپروراند و ادعا میکند که در آینده خلبان خواهد شد.
چه بسا این کودک در آینده خلبان هم بشود ولی از امروز نمیتوان به او پیشنهاد کرد که در دانشگاه ثبت نام کند و آموزش تخصصی پرواز ببیند.
همین دانشهای عمومی که تا انتهای دبیرستان خوانده میشود مقدمة لازم برای خلبان شدن اوست. انبوه خوانی و اطلاع از فضاهای متنوع به دو جهت لازم است؛ یکی به جهت اطمینان از درستی انتخاب با نظر به گزینههای رقیب و راههای جایگزین و دیگر استفاده از آن دانشهای عمومی در حوزة تخصصی انتخاب شده.
حرکت منطقی به سوی تخصص در یک مدل مخروطی اتفاق میافتد. یعنی دایرة دانشها و فعالیتهای متفرق شخص آرام آرام و لایه لایه تنگتر میشود.
تا به نقطهای میرسد که تمام فعالیتهای او بر موضوع تخصصی متمرکز میشود. به بیان دیگر تنوع دانشها و مهارتها پیشنیاز تخصص است.
این پیشنیاز تنها در موضوع تخصص منحصر نمیشود و از یک حوزة گسترده آرام آرام به سوی یک کانون تمرکز پیش میرود و دامنة دانشها محدودتر میشود.
بنابراین تأکید بر الگوی تخصصمحور به معنای نفی جامعیت به صورت مطلق نیست. بیشک پیش از ورود به تخصص باید دورههای عمومی را گذراند و جامعیت محدودی را به دست آورد.
اما نمیتوان انکار کرد که جامعیت به معنای گستردة آن ممکن نیست. بنابراین باید به یک جامعیت نسبی معتقد بود. حدود و ثغور این جامعیت بسته به توانایی افراد، حوصله و تلاش و همت آنان و نوع گزینههای انتخاب شده متفاوت است. بدیهی است که با علم بیشتر بهتر میتوان خدمت کرد و مؤثرتر میتوان بود.
اگر کسی بتواند در چند رشته صاحب نظر و متخصص شود به یقین از کسی که تنها در یک رشته متخصص شده قویتر و کارآمدتر خواهد بود.
به همین جهت برای بهدست آوردن تخصص نمیتوان در یک مدل خطی و مستقیم به سوی آن حرکت کرد و از همان آغازِ انتخاب، تمام فعالیتها و مطالعات دیگر را تعطیل کرد.
سرّ این توصیه در ترابط دانشها و مهارتها نهفته است. به جهت پیوند وثیق علوم، چارهای از جستجوی موازی و عرضی آنان نیست. اما این پرخوانی و پردانی و اطلاعات عمومی به مرور و درگذر زمان کنترل و محدود میشود.
مراحل و فرایند تحصیل دانش و مهارت به سان یک هرم چهارطبقه است. طبقة زیرین این هرم که در قاعده قرار گرفته طبقة آشنایی است و بالاتر از آن به ترتیب تسلط و تخصص و تحقیق قرار دارد.
در محور افقی دانشها را فرض میگیریم و در محور عمودی تسلط علمی و عمق نگاه را و نیز زمان را که با کسب تسلط و عمق نگاه نسبت مستقیم دارد.
هرچه زمان پیش رود گسترة کاری محدودتر میشود اما تخصص یعنی اشراف علمی و مهارتی افزایش مییابد. همانطور که هرچه تسلط بیشتر شود دایرة دانشها محدودتر میشود.
طبقة اول بسیار گسترده و مشتمل بر علوم و مهارتهای متنوع و فراوانی است. این دانشها و مهارتها به رغم فراوانی در سطح نازلی قرار دارند.
در این مرحله طلبه باید از دانشهای فراوانی آگاه باشد و مهارتهای بیشماری داشته باشد و به معنای واقعی کلمه جامع المقدمات باشد، یعنی با همة علوم (عقلی، نقلی، انسانی، غریبه و. . . ) در سطح آشنایی مقدماتی و اجمالی ارتباط برقرار کند و بدانها مجهز گردد.
در طبقة دوم دانشها و مهارتها کمتر میشوند. یعنی از میان همان دانشها و مهارتهای گذشته برخی انتخاب شده و با عنایت بیشتری دنبال میگردند به صورتی که طلبه در آن به تسلط برسد.
ملاک تسلط این است که طلبه بتواند با متون تخصصی آن علم ارتباط برقرار کند و از آخرین دستاورد آنها استفاده کند. گرچه خود آمادگی تولید چنین دستاوردی را ندارد.
طبقة سوم تنها مشتمل بر چند دانش است. اما این حوزه کاملا تخصصی است و در سطح بسیار بالاتری قرار گرفته و ریزبینی و ژرفکاوی در آن افزون گشته است. طلبه در این لایه آمادگی و قابلیت تولید آثار ویژه و سخن محکم فنی دارد و میتواند عرضة ممتازی داشته باشد.
در راس این هرم تحقیق قرار گرفته که طبیعتا جز در یک یا چند موضوع از همان حوزة تخصصی امکانپذیر نیست. یعنی قابلیت تحقیقی که در طبقة قبل احراز شده تنها در یکی دو موضوع به فعلیت کامل میرسد یعنی آثار تحقیقی فراهم آمده توسط یک نفر بسیار کمتر از اندازه توان تخصصی او است.
فرصت طی این فرایند و تشخیص نهایی گرایش تخصصی بینهایت نیست. برای این منظور نمیتوان همة فرصت تحصیل را هزینه کرد! بنابراین لازم است نقطة پایان این تصمیمگیری معلوم باشد.
طلبه پس از اتمام سطح یک (پایان لمعه) باید به نتیجه برسد و اگر به هر جهت نتیجهای حاصل نشد حداکثر تا پایان سطح 2 (مکاسب و کفایه) باید تصمیم خود را نهایی کند، یا با مطالعه و مشاوره و تأمل، و یا با ترجیحات ثانویه مثل استخاره و قرعه و اصول عملیه که احکام ظرف تردیداند.. زیرا کمی اشتباه در تشخیص بهتر از یک عمر تحیر است. پس از پایان 10 سال هر انتخابی که صورت گرفت هرگز نباید تغییر کند.
مواظب باشیم موریانه نباشیم
نوشته شده توسطعابدي 14ام مرداد, 1396دنیای امروز دنیای عجیب و غریبی است. مخصوصا وقتی طلبه باشی و بخواهی در این دنیای پر زرق و برق و در این عصر ارتباط هم طلبگی خودت را حفظ کنی و هم زندگیات به روز باشد. هم دیندار باشی و هم با همه وسایل ارتباطی و مردم زمانه در ارتباط.
اینجاست که کار کمی پیچیده میشود. گاهی به افراط و تفریط میکشد. گاهی هم کج فهمی دارد. ممکن است اشتباه کنی.
شاید نتوانی مرز بین زی طلبگی و ساده زیستی را با به روزبودن تشخیص دهی. شاید از وسایل ارتباطی استفاده نکنی و از مظاهر ارتباط به دور باشی و خیال کنی خیلی زاهدی…. . شاید یک تصور عجیب و غریب از زندگی طلبگی برایت به وجود بیاید.
شاید هم آنقدر در این دنیای پرزرق و برق غرق شوی که یادت برود طلبه هستی. زی طلبگی را نتوانی تلفظ کنی و شاید هم …. هزار خطای دیگر برایت اتفاق بیفتد.
مهم این است که این مرزها را بشناسی هم روحانی باشی و هم سیاستمدار. هم به روز باشی و هم زی طلبگی را مراعات کنی. هم دیندار باشی و هم ارتباطات قوی با مردم ایجاد کنی.
در این نوشتار توجه شما عزیزان را به بخشی از سخنان مقام معظم رهبری در همین رابطه جلب میکنم:
یك چیز دیگرى كه در باب روحانیت شرط و لازم است كه ما دقیقاً و جداً به آن توجه كنیم، مسئلهى حفظ قداست روحانى است. روحانیت داراى قداست است. مردم به من و شما كه نگاه مىكنند، به خاطر لباسمان، شأنمان و شغلمان، حساب خاصى براى ما باز مىكنند و یك تقدسى قائلند.
بعضى از گناهانى كه خودشان مىكنند، خیال مىكنند ماها نمىكنیم؛ بعضى از كارهاى خیرى كه خودشان انجام نمىدهند، خیال مىكنند ما انجام مىدهیم؛ خیال مىكنند ماها دائم در حال ذكر الهى و توجه به پروردگار - كه غالباً از آن غفلت مىشود - هستیم؛ یك چنین تصوراتى دربارهى ما دارند.
البته این تصورات را نباید تقویت كرد. امام سجاد (سلاماللَّه علیه) در یكى از ادعیهى صحیفهى ثانیهى سجادیه از خداى متعال شش چیز مىخواهد، كه یكىاش این است: «و لبّاً راجحاً»؛ باطنم از ظاهرم بهتر باشد. ماها در این زمینه گرفتاریم. باید باطنمان از ظاهرمان بهتر باشد.
این قداست را چگونه حفظ كنیم؟ حفظ قداست با سلامت مالى، سلامت اخلاقى و حفظ زىّ طلبگى است. نمىگوییم عباى پاره به دوشمان بیندازیم؛ معناى زىّ طلبگى این نیست.
معنایش این است كه در دنیاطلبى مثل دنیاطلبان عمل نكنیم؛ هر چه هوس كردیم، بخواهیم. من قبلها روایتى دیدم كه هر كس هر چه دلش خواست بپوشد، هر چه دلش خواست بخورد و هر مركوبى كه دلش خواست سوار شود، این شخص پیش خداى متعال ملعون است. این شأن پولدارها و پولپرستهاست.
ما هم فلان چیز را هوس مىكنیم، اما حالا پول نداریم، بهمجردى كه پول گیرمان آمد، فوراً مىرویم آن را تهیه مىكنیم؛ منتظریم كه از این صد جزء اشرافیگرى، وقتى این یك جزئش فراهم شد، نود و نه جزء دیگر را هم در فرصتهاى دیگر همینطور بتدریج فراهم كنیم.
این شأن طلبگى نیست. شأن طلبگى این است كه انسان یك زىّ متوسطى همراه با قناعت، سلامت مالى و سادگى به طور نسبى براى خودش نگه دارد.
سلامت اخلاقى، خیلى مهم است. آن وقت قداست حفظ خواهد شد. یك وقتى به مناسبتى خدمت امام رسیدیم؛ صحبت راجع به یك روحانى بود كه یك تخلفى كرده بود و امام با ما مشورت مىكردند كه با او چگونه رفتار شود.
من به ایشان مفصل گفتم كه این پیروزى شما در انقلاب، محصول هزار سال آبروى روحانیت شیعه است - والّا چرا باید وقتى یك مرجع به میدان آمد، مردم اینطور به دنبالش بیایند و جانشان را فدا كنند، كه در نهضت امام بزرگوار ما كردند.
هزار سال آبروى شیعه متراكم شد تا به اینجا رسید كه یك مرجعى مثل امام بزرگوار ما كه جرئت داشت، شجاعت داشت، قابلیت داشت، روح فداكارى و آگاهى به زمان داشت، پا بگذارد وسط میدان، و مردم هم به دنبالش بیایند - حالا بعضى از این هملباسهاى ما مثل موریانهاى كه در یك بنایى بیفتد، دارند این آبروى هزارساله را ذره ذره مىخورند و از بین مىبرند؛ ایشان هم این معنا را تصدیق كردند. واقع قضیه همین است.
باید مراقب باشیم ما جزو آن موریانهها نباشیم. خداى نكرده هر عملِ زشت و وقیح و یك كار نامناسبى كه از یكى از ماها سربزند، رخنهاى در آن ذخیرهى ارزشمند هزار سالهى روحانیت و علماى شیعه است.
یكى از كارهاى دیگر ما كه مهم است، كسب مهارتهاى دینى است. ما باید در رشته و حرفهى خودمان مهارت پیدا كنیم. باید عالم و با سواد بشویم؛ فارسىاش این است.
در دوران مبارزات و بحبوحهى مبارزات - كه دائم ما را مىگرفتند و آزاد مىكردند - یك مشت طلبهى جوان با ما مرتبط بودند و ما با اینها كار سیاسى مىكردیم. من به اینها مىگفتم: بىمایه فطیر است.
باید درس را هم بخوانید. آن رفقایى كه آن وقت ما در مشهد داشتیم - كه از لحاظ سیاسى و انقلابى با ما مرتبط بودند - همهشان جزو طلبههاى درسخوان بودند. باید با سواد شد و درس خواند.
البته من اعتقادم بر این است كه این درس خواندن، باید یك تحول عمیق و وسیع و همهجانبهاى در كیفیت تدریس و تدرّس ما در سطح حوزههاى كشور به وجود آورد، كه حالا جاى آن حرف اینجا نیست.
ما نقصها و كمبودهاى زیادى داریم كه باید نظام درسى ما، آن كمبودها را جبران كند؛ نباید هم بگذاریم دیر بشود؛ اما به هر حال درس خواندن، با سواد شدن، با كتاب و سنت آشنا شدن، با مبانى معرفت دینى آشنا شدن؛ چه فقه، چه فلسفه، را باید یاد گرفت.
باید انسان بتواند در میدان چالشهاى فكرى امروزِ دنیا سینه سپر كند. امروز دنیا، دنیاى تعارض فلسفهها و فكرهاست. یكى از دلایلى كه انقلاب اسلامى توانسته است در مقابل كارشكنیهاى غرب ایستادگى كند - كه امروز هم پیش از ظهر اشارهى مختصرى كردم - همین است؛ ما فكر به میدان آوردیم؛ ما مثل یك كودتا عمل نكردیم.
امروز تفكرات اجتماعى و سیاسى جمهورى اسلامى، تفكرات سیاسى و اجتماعى غرب را به طور جد به چالش كشیده است؛ همین مسئلهى مردمسالارى دینى و مسئلهى پیگیرى عدالت.
اینها پرچم صلح را بالا مىبرند و مىگویند: صلح! صلح! خیال مىكنند كه صلح به طور مطلق یك ارزش است؛ نه، صلح به طور مطلق یك ارزش نیست.
صلحِ عادلانه یك ارزش است. والّا ظالمى كه آمد خانهى یك مظلومى را غصب كرد، با همدیگر اختلاف پیدا مىكنند؛ آن مظلوم اعتراض مىكند، دعوا مىكند؛ یكى بیاید بگوید صلح كنید؛ حالا پهلوى هم زندگى كنید! پس غصب خانهى او چه مىشود؟! بنابراین، صلحِ عادلانه مهم است.
این مسئلهى عدالت و تعمیم آن به همهى میدانهاى قضاوتهاى سیاسى و اجتماعى، جزو افكار و نوآوریهاى جمهورى اسلامى در عرصهى سیاسىِ دنیاى امروز است كه اینها را به چالش مىكشد.
پس پایهى فكرى را باید قوى كرد تا انسان در پیكار اندیشهها و افكار گوناگون در امروزِ دنیا بتواند بایستد و جبههى خودش را حفظ كند.
ده پند از امام رضا ع
نوشته شده توسطعابدي 13ام مرداد, 1396ده پند از امام علی بن موسی الرضا علیه السلام:
??????
اول:
در خوشحال کردن مردم بسیار بکوشید تا در قیامت خدا خوشحال تان کند.
دوم: ????
تا می توانید سکوت اختیار کنید که سکوت موجب محبت می شود و راهنمای هر خیری است.
سوم:????
در خواندن سوره حمد استمرار بورزید که جمیع خیردرامور دنیا و آخرت درآن گرد آمده است.
چهارم:?????
به روزی اندک خدا راضی باشید تا خدا نیز از عمل کم شما راضی باشد.
پنجم: ????
در برقرار کردن صله رحم ثابت قدم باشید که بهترین نوع آن خودداری از آزار خویشاوندان است.
ششم: ?????
به کسی که از خدا نمی ترسد امید نداشته باشید که نه تعهد دارد، نه نجابت و نه کرم.
هفتم:????
بسیار احسان کنید که خداوند در قیامت یک نصفه خرما را مانند کوه احد بزرگ می کند.
هشتم: ????
حق الناس را رعایت کنید که دوستی محمدوآل محمد بدون آن پذیرفته نیست.
نهم:???
ازبخششی که زیانش برای تو بیش از سودی است که به دیگران میرسد، حذر کن.
دهم:?????
بسیارمراقب کردار خودباشید تا مورد تهمت واتهام قرار نگیرید،که در آن صورت حق ملامت ندارید
در باغچه ذهنمان گل بکاریم.
نوشته شده توسطعابدي 13ام مرداد, 1396ﺫﻫﻦ ﻣﺎ ﺑﺎﻏﭽﻪ ﺍﺳﺖ.
ﮔﻞ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺑﺎﯾﺪ ﮐﺎﺷﺖ!
ﮔﻞ ﻧﮑﺎﺭﯼ؛ ﻋﻠﻒ ﻫﺮﺯ ﺩﺭ ﺁﻥ ﻣﯽ ﺭﻭﯾﺪ ..
.ﺯﺣﻤﺖ ﮐﺎﺷﺘﻦ ﯾﮏ ﮔﻞ ﺳﺮﺥ …
ﮐﻤﺘﺮ ﺍﺯ ﺯﺣﻤﺖ ﺑﺮﺩﺍﺷﺘﻦ ﻫﺮﺯﮔﯽ ﯾﮏ ﻋﻠﻒ ﺍﺳﺖ!
ﮔﻞ ﺑﮑﺎﺭﯾﻢ؛ ﺯﯾﺎﺩ!
ﺗﺎ ﻣﺠﺎﻝ ﻋﻠﻒ ﻫﺮﺯ، ﻓﺮﺍﻫﻢ ﻧﺸﻮﺩ.
ﺑﯽ ﮔﻞ ﺁﺭﺍﯾﯽ ﺫﻫﻦ،
ﻧﺎﺯﻧﯿﻨﻢ،ﻫﺮﮔﺰ
ﺁﺩﻡ، ﺁﺩﻡ ﻧﺸﻮﺩ …
?