یک جرعه معرفت

نوشته شده توسطعابدي 9ام مرداد, 1396

​یڪ جرعہ معرفٺ:

??????

?????

????

???

??

?

❓ﻣﻨﻈﻮﺭ ﺍﺯ ﻣﻮﺳﻴﻘﯽ ﻣﻄﺮﺏ ﻭ ﻟﻬﻮﯼ ﭼﻴﺴﺖ؟ ﻭ ﺭﺍﻩ ﺗﺸﺨﻴﺺ ﻣﻮﺳﻴﻘﯽ ﻣﻄﺮﺏ ﻭ ﻟﻬﻮﯼ ﺍﺯ ﻏﻴﺮ ﺁﻥ ﭼﻴﺴﺖ؟
✅‏ ﻣﻮﺳﻴﻘﯽ ﻣﻄﺮﺏ ﻭ ﻟﻬﻮﯼ ﺁﻥ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺳﺒﺐ ﻭﻳﮋگی هاﻳﯽ ﮐﻪ ﺩﺍﺭﺩ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻣﺘﻌﺎﻝ ﻭ ﻓﻀﺎﺋﻞ ﺍﺧﻠﺎﻗﯽ ﺩﻭﺭ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﻭ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﺑﯽ ﺑﻨﺪ ﻭ ﺑﺎﺭﯼ ﻭ ﮔﻨﺎﻩ ﺳﻮﻕ ﺩﻫﺪ ﻭ ﻣﺮﺟﻊ ﺗﺸﺨﻴﺺ ﻣﻮﺿﻮﻉ ﻋُﺮﻑ ﺍﺳﺖ.
«مطابق با فتاوای امام خامنه ای»
ڪانال یڪ جرعہ معرفت

@yekjoremarefat

خدای مهربانم :میانم اگاعی

نوشته شده توسطعابدي 9ام مرداد, 1396

​خدای مهربان ..!!! میدانم آگاهی:

پروفسور سمیعی ومرد جانباز حتما بخونید خیلی جالبه ????
رضا جانباز جبهه وجنگ بود آنقدر از زمان جنگ زخم بربدن داشت که توان انجام کارهای شخصی رانداشت 

امید رضا بعداز خدا به همسری بود که همه زندگی رضا وتمام قد درخدمت رضا بود همسررضادچار تومور  بدخیم مغزی شده بود وخوراک رضا اشک ریختن درتنهایی بود.

دکترهای ایران بعداز mri وسی تی اسکن ازمریم همسررضا قطع امید کرده بودند وهیج پزشکی حاضر به جراحی مریم نبود مریم ذره ذره آب میشدواین رضابودکه روزی صدبار از غصه مریم میمرد وزنده میشد 

پزشک بیمارستان وقتی اشکهای رضارا دید دلش سوخت وازطریق علی دایی پرونده پزشکی وشرح حال  مریم رابرای سمیرا دختر پروفسور سمیعی ایمیل کرد ودرشرح حال مریم اینگونه نوشت(مریم همه امیدرضاست ورضا ازجانبازان جبهه وجنگ است ) بعداز چند روز جواب ایمیل آقای دکتر اینگونه آمد:

جناب آقای دکتر: غده داخل سر مریم بدخیم است وبنده بیست ودوم ماه آینده برای جراحی ایشان به ایران خواهم آمد.

پزشکان وپرستاران این ایمیل را سرکاری میدانستند ومیگفتند پرفسورسمیعی همیشه دراروپاست وآنقدر آدم مذهبی ومقیدی نیست وبه شوخی به رضا گفتند:پروفسورسمیعی کجا واینجا کجا؟ ویاحتی اگر بیایدکه احتمالش صفراست خرج عمل مریم راچه کسی خواهد داد اما رضا امیدش به خدا وائمه اطهار بود .

بیست ودوم ماه نزدیک ظهربودکه درکمال تعجب پروفسورسمیعی همراه باپسرش پروفسور امیر سمیعی  باکیفی ساده دردست وارد بیمارستان شد او از هانوفر آلمان آمده بود وپس ازعرض سلام قبل ازاینکه قهوه بنوشدگفت مریم کجاست؟ دکترگفت: مریم دربیمارستان درفلان بخش بستری است پروفسورگفت سریعا اطاق عمل را آماده کنیدومریم رابه اطاق عمل ببرید. سریعا اطاق عمل آماده و مریم منتقل شد .

ازطریق تماس به رضا خبر دادند پروفسور برای عمل آمده است امارضاگفت اصلا طاقت ندارم وبه بیمارستان نمی آیم وقتی پروفسور به دراطاق عمل آمد گفت پس رضا کجاست؟ دکترگفت رضا نیامده پروفسورگفت :تارضا نیاید به هیچ وجه دست به تیغ نمیبرم ومریم راعمل نمیکنم رضامجبوربه آمدن شد عده ای میگفتند دکتر سمیعی میخواهد درمورد خرج عمل با رضا صحبت کند و عده ای میگفتند میخواهد از او رضایت قبل ازعمل بگیرد رضا وقتی وارد بیمارستان شد پروفسورسمیعی جلوآمد و درحالی که رضا روی ویلچر نشسته بودشروع به بوسیدن دست وپای رضاکرد و فقط یک جمله گفت:کاری که شما و امثال شما کرده اید از کار من وامثال من خیلی با ارزشتر است .
پروفسوروارداطاق عمل شد ومریم راشخصاعمل کردوبدون دریافت هیچ هزینه ای بیمارستان راترک کرد 

پروفسورسمیعی درجواب خبرنگاری که درمقابل بیمارستان ازاوپرسیدهدف شماازاین کارچه بودگفت:

خواستم به مردم ایران بفهمانم درمقابل مقام جانباز پروفسورسمیعی هم عددی نیست وخوشحالم گوشه ای ازدریای زحمات این جانبازراجبران کردم.

اعتدال در دشمنی

نوشته شده توسطعابدي 9ام مرداد, 1396

? اعتدال در دشمنی ها
???

??

?
 ? مَنْ بَالَغَ فِي الْخُصُومَةِ أَثِمَ وَ مَنْ قَصَّرَ فِيهَا ظُلِمَ وَ لَا يَسْتَطِيعُ أَنْ يَتَّقِيَ اللَّهَ مَنْ خَاصَمَ

❣کسی ﻛﻪ ﺩﺭﺩشمنی ﺯﻳﺎﺩﻩ ﺭﻭی ﻛﻨﺪ، ﮔﻨﺎﻫﻜﺎﺭ ﺍﺳﺖ ﻭ 
ﺁﻥ ﻛﺲ ﻛﻪ ﺩﺭ دشمنی ﻛﻮﺗﺎهی ﻛﻨﺪ ﺳﺘﻤﻜﺎﺭ ﺍﺳﺖ ﻭ
 ﻫﺮ ﻛﺲ ﻛﻪ بیﺩﻟﻴﻞ ﺩشمنی ﻛﻨﺪ، نمی ﺗﻮﺍﻧﺪ ﺑﺎﺗﻘﻮﺍ ﺑﺎﺷﺪ.

? #نهج_البلاغه_حکمت_۲۹۸

???????
?

داستان پند اموز

نوشته شده توسطعابدي 9ام مرداد, 1396

? داستان کوتاه پند آموز
? درکانادا پیرمردی را به خاطر دزدیدن نان به دادگاه احضار کردند.

پیرمردبه اشتباهش اعتراف کرد 

ولی کار خودش را اینگونه توجیه کرد: 

خیلی گرسنه بودم و نزدیک بود بمیرم.
? قاضی گفت: 

تو خودت می‌دانی که دزد هستی و من ده دلار تو را جریمه می کنم و میدانم که توانایی پرداخت آنرا نداری، به همین خاطر من جای تو جریمه را پرداخت میکنم.

درآن لحظه همه سکوت کرده بودند و دیدند که قاضی ده دلار از جیب خود درآورد و درخواست کرد تا به خزانه بابت حکم پیرمرد پرداخت شود.
? سپس ایستاد و به حاضرین درجلسه گفت: همه شمامحکوم هستید و باید هرکدام ده دلار جریمه پرداخت کنید

چون شما در شهری زندگی میکنید که فقیر مجبور می‌شود تکه ای نان دزدی کند!

درآن جلسه دادگاه ۴٨٠دلار جمع شدوقاضی آن را به پیرمرد بخشید.
? حضرت علی علیه السلام میفرمایند:

اگر در شهر مسلمانان فقیری دیدی، بدان که ثروتمندان آن شهر حق آن ها  را نمیدهند!
•┈••✾◆???◆✾••┈•

    @bachemasjedihailam

•┈••✾◆???◆✾••┈•

فرزندان صالح

نوشته شده توسطعابدي 9ام مرداد, 1396

‍ 5 قانون #فرزندپروری
✅خودتان الگوی حرف ها و نصیحت هایتان باشید
 به طور منظم با والدین سایر نوجوان ها ملاقات داشته باشید. دانش یا هنر جدیدی بیاموزید. رنجش های هیجانی خود را نادیده نگیرید. وقتی را برای ادامه فعالیتی که در آن مهارت دارید، اختصاص دهید. به کلاس افزایش اعتماد به نفس بروید. سعی کنید سطح آگاهی خود را در مورد رشد و حتی فرهنگ نوجوانان بالا ببرید. هر چه بیشتر با والدین نوجوانان در تماس باشید، بهتر می توانید نوجوان خود را ارزیابی کنید.
✅ سه بار گوش دهید، یک بار صحبت کنید
«اگر فقط می توانستم یک پیشنهاد برای بهبود بخشیدن به رابطه و حل مسائل خانوادگی ارائه دهم، آن پیشنهاد این بود که سعی کنیم شنونده خوب تری باشیم… شنونده خوب بودن، یک هنر است اگر چه به هیچ وجه کار غامض و پیچیده ای نیست.» (ریچارد کارلسون)
✅ اول اندیشه، وانگهی گفتار
اگر دچار هیجان و اضطراب هستید اوقاتی را با خود خلوت کنید و بدانید الان زمان مناسب گفت و گو نیست. حرف خود را مختصر و ساده بیان کنید. یک فهرست سیاه از عباراتی که نباید گفته شود تهیه کنید و از گفتن آنها بپرهیزید. 
✅ با هم و به تناوب قانون هایتان را مرور کنید
«انعطاف پذیر کردن تدریجی قوانین خانه، به نوجوان شما، هم آزادی و هم حداقل های مجاز را می دهد. پس هدف، رها کردن قفس بازی بچه نیست، بلکه به تدریج بزرگ کردن آن است». (استیو چاک)
ارزش های خود را روشن کنید. به طور غیرمستقیم عمل نکنید. قبلا بازبینی کنید که هر دو شما می دانید جرم شکستن قانون یعنی چه؟ آن زمانی را که هر دو روحیه خوب و آرایم دارید، برای بازبینی ها انتخاب کنید. گهگاه تمایل خود را به شکستن مقررات نشان دهید.
✅ در برخوردهایتان دنبال راه حل باشید
«تعارض اگرچه دردناک است ولی می تواند باعث یادگیری و رشد شود. گاهی از شکست در برقراری ارتباط، راه پیشرفتی باز می شود.» (شیدامان وار)
قبل از شروع بحث در مورد موضعی که تصمیم دارید بگیرید، خوب فکر و تاکید کنید منظور از گفت و گو، دستیابی به راه حل است. آرامش خود را حفظ کنید و زمانی که شروع به بحث می کنید؛ طرز برخورد شما نباید تهدیدکننده باشد. خواسته تان را روشن بیان کنید.