« ارتباط پدر و مادرطب سنتی »

مردسالاری یا زن سالاری

نوشته شده توسطعابدي 17ام مرداد, 1396

سؤال كرديد آيا مرد محورى و مرد سالارى باشد يا زن سالارى؟ حقيقت امر اين است كه نه اين و نه آن . يعنى در
يك زندگى متفاهم و زندگى سالم، يعنى؛ زندگى كه هدف دارد، هدف حاكم است وقتى كه ما مى خواهيم
مسائلمان را بسنجيم بايد بسنجيم اين كار يا آن كار، كدام ما را به آن مقصود م ى رساند. اين مقصود پول باشد؟ مثلاً
خانواده اى هستند كه مى خواهند پول در بياورند، بدهى هاى خان ه شان را بدهند . يا خانواده اى هستند كه مى خواهند
تحصيل كنند، به يك مدارجى برسند . يا خانواده اى هستند مى خواهند به يك قدرتى برسند . هر هدفى كه هست …
اقداماتى كه در آن خانواده مى خواهد بگذرد بايد با آن هدف محاسبه بشود. اگر خدا مطرح است بايد با او محاسبه
بشود. پول مطرح است، رسيدن به تحصيل مطرح است، رسيدن به امتياز اجتماعى مطرح است، بايد ما آن هدف را
فراموش نكنيم و در رابطه با آن هدف برنامه ريزى كنيم، نه اين حكومت كند و نه آن.
باشيم اگر اينجا خدا را حاكم گرفتيم، حكم او را در نظر بگيريم و براى حكم او آماده .
پس چه حلم و حوصله و ظرفيتى بايد در همه اينها باشد و چه آمادگ ىاى باشد كه با اين مشكل برخورد صحيح
صورت بگيرد.
يك قصه شيرينى مى پدرم گفت. دو تا از بستگان ما، در بازار ك هنه ى قم كنار هم نجارى داشتند . حدود هفتاد سال
با هم دوست بودند، هفتاد سال با هم مهربان زندگى كرده بودند، بعدها اينها با هم يك سفر حج رفتند . حجِ آن
موقع هم طولانى بود . سه يا چهار ماه در سفر بودند . در اين سفر طولانى اينهايى كه هفتاد سال با هم در حضَر
دوست بودند، هيچ مشكلى نداشتند، در سفر مكه بر سر اين كه چه كسى اول قليان بكشد، دعواشان شده بود ! او
مى گفت تو اول دودش را گرفته اى، اين ديگر خاكستر شد و آن…
مى پدرم گفت به اين نتيجه رسيدند كه قليان را از دو طرف سوراخ كنند و با هم مى كشيدند!
نكته اين ى خيلى لط يفى است كه من خيال نكنم اگر با همسرم تفاهم داشتيم، وقتى كه خواهرم آمد، مادرم آمد،
همسايه اى آمد، مهاجرى آمد، مسافرى آمد، ما بدون مشكل بمانيم . ما يك زندگى طبيعى داشته ايم ولى حالا
حوادث غير مترقبه اى پيش مى آيد. اين حوادث را بايد برايش برنامه ريزى داشته باش يم. اينجاست كه اگر مرد
بخواهد تحكم كند به خانمش كه تو بايد اين كارها را بكنى يا خانم بخواهد تحكم بكند … باخته اند. مرد حتى در
برابر تحكم خانمش چه وقت عكس العمل نشان بدهد؟ اين مسائلى است كه بايد بياموزيم ما.
گرفته ما نه مرد را محور ايم و نه زن را . حكم و ح كومت و داورى را به پيش داور اندازيم . اگر اين ديد بيايد
آنوقت مسائل خيلى حل و فصلش ساد ه تر مى شود و تازه آن كه قويتر است متحمل تر است . آن كه نيرومندتر است
بالش را مى گشايد. واخفض لهما جناح الذل من الرحمة؛ به پسر مى گويد تو بال محبتت را با ذلت براى پدر و
مادرت بگستران 1. اين نوع رابطه، اين نوع توجه، يك مرحله ى ديگرى را مى طلبد. آن كه قوى تر است، الذل مع الله
عزَّة؛ ذلت در راه او برايش عزت مى شود، ديگر رنج نمى برد.
با هم مرتبط بشويد . بشويم اين راه حل نيست كه ما وقتى كه ديديم مشكل هست، جدا . وقتى كه مى بينيم سفر ه اى
مى اندازيم دعوا در آن هست، سفره را برداريم.


فرم در حال بارگذاری ...