موضوع: "ولايت"

ارتباط پدر و مادر

نوشته شده توسطعابدي 17ام مرداد, 1396

تزاوروا تلاقوا فانّ فى زيارتكم احياء لقلوبكم و ذكراً لاحاديثنا. حالا اين نكته را اگر فهميديد، اگر كسى به
برخوردها رو م ى آورد و غنيمت برخوردها را مى خواهد، بايد بياموزد كه در هر حادثه چگونه برخورد كند، چگونه
30
نيست در ازدواج فاصله سنى مطرح . حلم ها مطرح است، مقدار تواناي ى ها مطرح است . ممكن است يكى همسال
باشد، بزرگتر باشد، كوچكتر باشد . البته خانمى كه از تو بزرگتر باشد، كمتر زير بار تو مى رود. قدرت هاى تو،
تفوق هاى روحى توست كه او را متواضع مى كند. خانمى هم كه سنش كمتر باشد بازيگوش است، كمتر حكمت
تو را مى پذيرد.
مى يك دوستى داشتيم گفت من مى خواهم ازدواج كنم بعد با هم بياييم بنشينيم نوار فلانى را گوش ك نيم! خب، او
كه نمى خواهد نوار گوش كند چه؟ او هنوز به بازيچه هايش رو مى آورد. اينجاست كه آدمى بايد ياد بگيرد . بايد با
اين بچه هاى كوچك، يا همسرى كه هنوز در سن دورترى است، چگونه او را آمادگى بدهد . در او انگيزه ايجاد
كند، در او زمينه فراهم كند . تحميل نكنيم، سخ ت گيرى نكنيم، چون؛ اين تحمي ل ها باعث مى شود كه او از مقاصد
فاصله بگيرد، راه را كنار بگذارد. و اين نكته نكته ى خيلى مهمى است.
پس كليت قضايا اين است؛ دو نفر كه با هم ارتباطى برقرار كرد هاند، دو دنيا هستند . اين دو دنيا در ارتباط با
همديگر شايد تفاوت هايى داش ته باشند . اگر ما بخواهيم هر دنيا را بر دنياى ديگر تحميل كنيم، مى بازيم مخصوصاً
در سنين بالا . من در سن خودم كه تجرب ه هايم شكل گرفته با كسى كه او هم تجربه هايش شكل گرفته بخواهم
پيوندى داشته باشم، طبيعتاً مشكلات زيادى را خواهم داشت، مگر اين كه بياموزم، انعطاف را پيدا كنم ،دقت را
پيدا كنم، شرايط و ضعف ها و قدرت هاى او را در نظر بگيرم.
نكت ه نشيب ى دومى كه اشاره كردم اين بود كه در زندگى با تمام برخوردها و فراز و هايش اين اصل هست كه ما
براى همه احتمالات و برخوردهايش آماده باشيم . فقط بياموزيم كه تكليف در هر پيشامد ى چيست . مهم نيست چه
پيش مى آيد، مهم اين است كه بدانيم در هر پيش آمد چه بايد كرد.
اين را چگونه بدانيم؟ حدود شرعى مسأله است، ظرفيت آد مها مسأله است، طرز برخورد و تجرب ه هاى متفاوتى كه
آدم دارد . پس شما بايد هم احكام را بدانيد، هم آد م ها و روحيه هاى آنها را با يد بشناسيد، هم برخوردها و مقدارى
كه از اين دارو به طرف بايد داده بشود، زمانى كه بايد داده بشود و نوع مقدمات و مؤخراتى كه بايد در آن در نظر
گرفته بشود، بايد بررسى بشود . هم با آموزش، هم با تجربه، هم با توجه و مقايس ه اى كه خودتان م ى كنيد بدست
بياوريد.
نكت ه ى بعد اين كه مشكلاتى كه آدم در زندگى پيدا م ى كند اين برخوردها را با اين فراز و نشي ب هايى كه دارد،
بياموزد، كه چگونه در هر سختى بايد قواعد رفت و آمدش را آموخت، قواعد بازى چيست؟ چگونه بايد اقدام
كند؟ آنموقع خيلى مشكل نخواهد داشت . تو ديگر توق ع هايت كم مى شود، تحملت بالا مى رود. اين يك فرمول
مناسبى را فراهم مى كند.

مردسالاری یا زن سالاری

نوشته شده توسطعابدي 17ام مرداد, 1396

سؤال كرديد آيا مرد محورى و مرد سالارى باشد يا زن سالارى؟ حقيقت امر اين است كه نه اين و نه آن . يعنى در
يك زندگى متفاهم و زندگى سالم، يعنى؛ زندگى كه هدف دارد، هدف حاكم است وقتى كه ما مى خواهيم
مسائلمان را بسنجيم بايد بسنجيم اين كار يا آن كار، كدام ما را به آن مقصود م ى رساند. اين مقصود پول باشد؟ مثلاً
خانواده اى هستند كه مى خواهند پول در بياورند، بدهى هاى خان ه شان را بدهند . يا خانواده اى هستند كه مى خواهند
تحصيل كنند، به يك مدارجى برسند . يا خانواده اى هستند مى خواهند به يك قدرتى برسند . هر هدفى كه هست …
اقداماتى كه در آن خانواده مى خواهد بگذرد بايد با آن هدف محاسبه بشود. اگر خدا مطرح است بايد با او محاسبه
بشود. پول مطرح است، رسيدن به تحصيل مطرح است، رسيدن به امتياز اجتماعى مطرح است، بايد ما آن هدف را
فراموش نكنيم و در رابطه با آن هدف برنامه ريزى كنيم، نه اين حكومت كند و نه آن.
باشيم اگر اينجا خدا را حاكم گرفتيم، حكم او را در نظر بگيريم و براى حكم او آماده .
پس چه حلم و حوصله و ظرفيتى بايد در همه اينها باشد و چه آمادگ ىاى باشد كه با اين مشكل برخورد صحيح
صورت بگيرد.
يك قصه شيرينى مى پدرم گفت. دو تا از بستگان ما، در بازار ك هنه ى قم كنار هم نجارى داشتند . حدود هفتاد سال
با هم دوست بودند، هفتاد سال با هم مهربان زندگى كرده بودند، بعدها اينها با هم يك سفر حج رفتند . حجِ آن
موقع هم طولانى بود . سه يا چهار ماه در سفر بودند . در اين سفر طولانى اينهايى كه هفتاد سال با هم در حضَر
دوست بودند، هيچ مشكلى نداشتند، در سفر مكه بر سر اين كه چه كسى اول قليان بكشد، دعواشان شده بود ! او
مى گفت تو اول دودش را گرفته اى، اين ديگر خاكستر شد و آن…
مى پدرم گفت به اين نتيجه رسيدند كه قليان را از دو طرف سوراخ كنند و با هم مى كشيدند!
نكته اين ى خيلى لط يفى است كه من خيال نكنم اگر با همسرم تفاهم داشتيم، وقتى كه خواهرم آمد، مادرم آمد،
همسايه اى آمد، مهاجرى آمد، مسافرى آمد، ما بدون مشكل بمانيم . ما يك زندگى طبيعى داشته ايم ولى حالا
حوادث غير مترقبه اى پيش مى آيد. اين حوادث را بايد برايش برنامه ريزى داشته باش يم. اينجاست كه اگر مرد
بخواهد تحكم كند به خانمش كه تو بايد اين كارها را بكنى يا خانم بخواهد تحكم بكند … باخته اند. مرد حتى در
برابر تحكم خانمش چه وقت عكس العمل نشان بدهد؟ اين مسائلى است كه بايد بياموزيم ما.
گرفته ما نه مرد را محور ايم و نه زن را . حكم و ح كومت و داورى را به پيش داور اندازيم . اگر اين ديد بيايد
آنوقت مسائل خيلى حل و فصلش ساد ه تر مى شود و تازه آن كه قويتر است متحمل تر است . آن كه نيرومندتر است
بالش را مى گشايد. واخفض لهما جناح الذل من الرحمة؛ به پسر مى گويد تو بال محبتت را با ذلت براى پدر و
مادرت بگستران 1. اين نوع رابطه، اين نوع توجه، يك مرحله ى ديگرى را مى طلبد. آن كه قوى تر است، الذل مع الله
عزَّة؛ ذلت در راه او برايش عزت مى شود، ديگر رنج نمى برد.
با هم مرتبط بشويد . بشويم اين راه حل نيست كه ما وقتى كه ديديم مشكل هست، جدا . وقتى كه مى بينيم سفر ه اى
مى اندازيم دعوا در آن هست، سفره را برداريم.

طب سنتی

نوشته شده توسطعابدي 17ام مرداد, 1396

✍ﺧﺸﮑﻰ ﭘﻮﺳﺖ ﻳﮑﻰ ﺍﺯ ﻋﻮﺍﺭﺽ ﺍﻧﮑﺎﺭ ﻧﺎﭘﺬﻳﺮ ﺍﺳﺖ. ﺩﺭ ﻃﺐ ﺳﻨﺘﻰ ﺗﻮﺻﻴﻪ ﻫﺎ ﻭ ﻧﮑﺎﺕ ﭘﺮﻓﺎﻳﺪﻩ ﺍﻯ ﺑﺮﺍﻯ ﻣﺮﺍﻗﺒﺖ ﺍﺯ ﭘﻮﺳﺖ ﻣﻄﺮﺡ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ. ﺑﺮﺧﻰ ﺍﺯ ﻣﺎﺳﮏ ﻫﺎﻯ ﮔﻴﺎﻫﻰ ﻣﻮﺛﺮ ﺩﺭ ﺩﺭﻣﺎﻥ ﺧﺸﮑﻰ ﭘﻮﺳﺖ ﻭ ﭘﻴﺸﮕﻴﺮﻯ ﺍﺯ ﺍﺑﺘﻼ ﺑﻪ ﺯﺑﺮﻯ ﻭ ﺧﺸﻮﻧﺖ ﭘﻮﺳﺖ ﺭﺍ ﺑﺎﻫﻢ ﻣﺮﻭﺭ ﻣﻰ ﮐﻨﻴﻢ.
ﺑﺮﺍﻯ ﭘﻮﺳﺖ ﻫﺎﻯ ﺧﻴﻠﻰ ﺧﺸﮏ
ﻣﺎﺳﮏ ﺭﻭﻏﻦ ﺯﻳﺘﻮﻥ ﻭ ﺗﺨﻢ ﻣﺮﻍ ﻳﮑﻰ ﺍﺯ ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ ﻣﺎﺳﮏ ﻫﺎ ﻭ ﮐﺮﻡ ﻫﺎﻯ ﮔﻴﺎﻫﻰ ﺑﺮﺍﻯ ﺍﻓﺮﺍﺩﻯ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﭘﻮﺳﺖ ﻫﺎﻯ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺧﺸﮏ ﺩﺍﺭﻧﺪ. ﺧﺸﮑﻰ ﭘﻮﺳﺖ ﺍﻳﻦ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﺩﺭ ﺑﻴﺸﺘﺮﻳﻦ ﺣﺪ ﺧﻮﺩ ﻗﺮﺍﺭ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ, ﺑﻪ ﻃﻮﺭﻯ ﮐﻪ ﺑﺎ ﻟﻤﺲ ﮐﺮﺩﻥ ﭘﻮﺳﺖ ﺩﺳﺖ ﺁﻥ ﻫﺎ, ﺯﺑﺮﻯ ﻭ ﺧﺸﻮﻧﺖ ﺯﻳﺎﺩﻯ ﺩﺭ ﺳﻄﺢ ﭘﻮﺳﺖ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻣﻰ ﺷﻮﺩ. 
ﺑﺮﺍﻯ ﺗﻬﻴﻪ ﺍﻳﻦ ﻣﺎﺳﮏ ﮔﻴﺎﻫﻰ ﮐﺎﻓﻰ ﺍﺳﺖ ﻳﮏ ﻗﺎﺷﻖ ﭼﺎﻯ ﺧﻮﺭﻯ ﺭﻭﻏﻦ ﺯﻳﺘﻮﻥ ﺭﺍ ﺑﺎ ﻳﮏ ﺯﺭﺩﻩ ﺗﺨﻢ ﻣﺮﻍ ﻣﺨﻠﻮﻁ ﮐﻨﻴﺪ ﻭ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﺪﺕ ۳۰ ﺩﻗﻴﻘﻪ ﺭﻭﻯ ﺻﻮﺭﺕ ﻭ ﺩﺳﺖ ﻫﺎﻯ ﺧﻮﺩ ﻣﺎﺳﮏ ﮐﻨﻴﺪ. ﭘﺲ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﻣﺪﺕ ﺯﻣﺎﻥ ﺩﺳﺖ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﺎ ﮐﻤﮏ ﺁﺏ ﻭﻟﺮﻡ ﺑﺸﻮﻳﻴﺪ ﻭ ﺳﭙﺲ ﺑﺮﺍﻯ ﺷﺴﺖ ﻭﺷﻮﻯ ﺻﻮﺭﺕ ﺍﺯ ﺷﻴﺮ ﮐﻤﮏ ﺑﮕﻴﺮﻳﺪ.
ﻳﮏ ﻧﺮﻡ ﮐﻨﻨﺪﻩ ﻃﺒﻴﻌﻰ
ﻳﮑﻰ ﺩﻳﮕﺮ ﺍﺯ ﻣﻮﺍﺩ ﻃﺒﻴﻌﻰ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺩﺭﻣﺎﻥ ﺧﺸﮑﻰ ﭘﻮﺳﺖ ﻭ ﻧﺮﻡ ﮐﺮﺩﻥ ﺁﻥ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﻣﻮﺛﺮ ﺍﺳﺖ, ﻋﺴﻞ ﺍﺳﺖ. ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﺍﺯ ﻣﺎﺳﮏ ﻋﺴﻞ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺗﺮﮐﻴﺐ ﻳﮏ ﺯﺭﺩﻩ ﺗﺨﻢ ﻣﺮﻍ ﻭ ۵ ﻗﺎﺷﻖ ﻣﺮﺑﺎﺧﻮﺭﻯ ﻋﺴﻞ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﻣﻰ ﺁﻳﺪ, ﺗﺎﺛﻴﺮ ﺯﻳﺎﺩﻯ ﺩﺭ ﺩﺭﻣﺎﻥ ﺧﺸﮑﻰ ﭘﻮﺳﺖ ﻭ ﻟﻄﻴﻒ ﮐﺮﺩﻥ ﻭ ﻧﺮﻡ ﮐﺮﺩﻥ ﭘﻮﺳﺖ ﺑﺪﻥ ﺩﺍﺭﺩ. ﻣﻰ ﺗﻮﺍﻧﻴﺪ ﺍﻳﻦ ﻣﺎﺳﮏ ﺭﺍ ﻧﻴﻢ ﺳﺎﻋﺖ ﭘﻴﺶ ﺍﺯ ﺭﻓﺘﻦ ﺑﻪ ﺣﻤﺎﻡ ﺑﻪ ﭘﻮﺳﺖ ﺩﺳﺖ ﻳﺎ ﺻﻮﺭﺕ ﺧﻮﺩ ﺑﻤﺎﻟﻴﺪ ﻭ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺑﻪ ﺣﻤﺎﻡ ﺑﺮﻭﻳﺪ.
ﺍﮔﺮ ﺩﺭ ﺟﺴﺖ ﻭﺟﻮﻯ ﺭﺍﻫﻰ ﺁﺳﺎﻥ ﺑﺮﺍﻯ ﺩﺭﻣﺎﻥ ﺧﺸﮑﻰ ﭘﻮﺳﺖ ﺧﻮﺩ ﺩﺭ ﻣﺪﺕ ﺯﻣﺎﻧﻰ ﮐﻮﺗﺎﻩ ﻫﺴﺘﻴﺪ, ﺑﻬﺘﺮ ﺍﺳﺖ ﺍﺯ ﺧﻤﻴﺮ ﮔﻞ ﺧﺘﻤﻰ ﻭ ﻧﺸﺎﺳﺘﻪ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﮐﻨﻴﺪ. ﺑﺮﺍﻯ ﺗﻬﻴﻪ ﺍﻳﻦ ﺧﻤﻴﺮ ﮐﺎﻓﻰ ﺍﺳﺖ ۲ ﻗﺎﺷﻖ ﻏﺬﺍﺧﻮﺭﻯ ﮔﻞ ﺧﺘﻤﻰ ﭘﻮﺩﺭ ﺷﺪﻩ ﺭﺍ ﺑﺎ ﻧﺼﻒ ﺍﻳﻦ ﻣﻴﺰﺍﻥ ﻧﺸﺎﺳﺘﻪ ﺍﻟﮏ ﺷﺪﻩ ﺗﺮﮐﻴﺐ ﮐﺮﺩﻩ ﻭ ﺑﺎ ﺍﺿﺎﻓﻪ ﮐﺮﺩﻥ ﺷﻴﺮ ﭘﺮﭼﺮﺏ ﺧﻤﻴﺮﻯ ﻳﮏ ﺩﺳﺖ ﺗﻬﻴﻪ ﮐﻨﻴﺪ

بزرگترین مانع حل اختلافات

نوشته شده توسطعابدي 16ام مرداد, 1396

بزرگترین مانع حل اختلافات خانوادگی بیماري اخلاقی خودبینیو خودپسندي است. متاسفانه بسیاري افراد به این بیماري مهلک
مبتلاهستند.کسانیکه به این بیماري مبتلا باشند چشم عقلشان کور است. خوبیهاي خودشان را میبینند و بزرگ میشمارند ولی
بدیهایشان را اصلا نمیبینند.وقتی این بیماري با بیماري عیبجویی از دیگران ضمیمه شدغوغا میکند.گاهی زن و شوهر هر دو مبتلا
هستند گاهی یکی از آنها.اگرهر دو نفر مبتلا باشند شبانهروز دعوا و انتقاد دارند،هر کدام از آنها عیبدیگري را میبیند و بزرگ
جلوه میدهد و انتقاد میکند ولی ساحت وجودخودش را از هر گونه عیب و نقصی منزه میداند.و اگر یکی از آنها مبتلاباشد فقط از
دیگري انتقاد میکند ولی خودش را پاك و بیعیب میشمارد. در صورتیکه زن و شوهر به این بیماري مبتلا باشند اصلاح آنها
بسیاردشوار است.چون خودشان را بیعیب میدانند به پند و اندرز گوشنمیدهند.هنگامی که به برنامههاي خانواده صدا و سیما
گوش میدهند اگرعیبی گفته شد که در همسرشان وجود دارد،او را خوب میفهمند و فورا بهرخش میکشند،ولی اگر عیبی گفته
شد که در خودش وجود دارد، اصلاتوجه نمیکنند و خودش را از آن منزه و پاك میداند.کتابهاي اخلاقخانواده را میخرد و
بهمسرش میدهد که بخواند و به وظائف خودش عملکند لیکن در مورد خودش نیازي بخواندن کتاب نمیبیند.چون خودش راصد
در صد بیعیب میداند.خودپسندي بعض افراد ممکن است آنقدرعمیق باشد که حتی بیماري خودپسندي خویش را نیز نبینند. معلوم
است که اصلاح و حل مشکلات چنین خانوادهاي بسیاردشوار بلکه غیر ممکن خواهد بود.با چنین وضعی یا باید تا آخر عمر
بااختلاف و دعوا و کدورت و رنج و عذاب زندگی کنند،یا به طلاق و جداییو عواقب سوء آن تن در دهند. بنابراین به همه
خانوادههاییکه اختلاف دارند توصیه میشود که ازخودبینی و خودخواهی دستبردارند و حداقل احتمال بدهند که ممکن است در
وجود آنها نیز عیب و تقصیري وجود داشته باشد. در فرصتمناسب،بدون تعصب و خودخواهی،همانند دو قاضی با انصاف و امین
باهم بنشینند،موارد اختلاف را در میان بگذارند.بدون تعصب و قصد دفاعبه سخن یکدیگر خوب گوش دهند.هر یک از آنها بقصد
اصلاح و بدوناغماض،قصور یا تقصیرات خود را یادداشت کند.آنگاه با هم تصمیمبگیرند که در اصلاح عیوب خودشان
بکوشند.اگر ضرورت وجود تفاهم وحل اختلاف را واقعا احساس نمایند،بدین وسیله میتوانند به تفاهم واقعیبرسند و صفا و آرامش
صفحه 104 از 110 www.Ghaemiyeh.com همسرداري مرکز تحقیقات رایانهاي قائمیه اصفهان
و محبت از دست داده را دوباره بازیابند. و اگر خودشان را در این باره ناتوان میبینند میتوانند در ارجاعامر به یک داور آگاه و
خیراندیش و با ایمان و مورد اعتماد و با تجربهتفاهم نمایند.و اگر این داور یا داوران از خویشان نزدیکشان باشد بهتراست.آن گاه
بقصد اصلاح و بدون پردهپوشی تمام موارد اختلاف را بدونکم و زیاد در اختیار داور قرار دهند،و از او بخواهند که درباره
آنانداوري کند.آنگاه خوب به سخنانش گوش دهند و اگر اشکالی داشتندتوضیح بخواهند.بقصد عمل نظرهاي او را یادداشت
نمایند،و همه را مو بهمو باجرا درآورند.و صفا و آرامش را دوباره به خانه باز گردانند. البتهترك لجبازي و خودخواهی و تن دادن
به چنین داوري کار آسانی نیستولی انسان اندیشمندي که به بقاء و ثبات و آرامش و انس خانوادگی علاقهدارد میتواند چنین
امري را بر خویشتن تحمیل کند و از ثمراتارزشمندش بهرهمند گردد. پدر و مادر و خویشان نزدیک عروس و داماد هم اگر به
اختلافآنها پی بردند،بهتر استبدون داد و فریاد و جانبداري از یک طرف و تشدید اختلاف،موضوع ارجاع اختلاف را به یک
داور امین و با تجربه وخیر اندیش،با آنها در میان بگذارند و در این باره یاریشان دهند.تا بیاريخدا اختلافاتشان برطرف گردد. خدا
در قرآن میفرماید:و چنانچه بیم آن را دارید که جدایی و نزاعدر بین زن و شوهر پیدا شود یک نفر داور از خویشان مرد و یک نفر
ازخویشان زن برگزینید.که اگر قصد اصلاح داشته باشند خدا در میان آنهاتوافق بوجود خواهد آورد.و خدا به همه چیز دانا و بر
همه اسرار آگاهاست ( 1) . پینوشتها 1-سوره نساء آیه 35

زود به منزل بیا

نوشته شده توسطعابدي 16ام مرداد, 1396

مرد مادامیکه زن نگرفته آزاد است.میتواند دیر به خانه بیاید یازود.اطلاع بدهد کجا میروم یا نه.اما هنگامی که ازدواج کرد خواه
ناخواهباید برنامهاش را تغییر دهد و زودتر به منزل بیاید. باید توجه داشته باشد که همسرش از صبح تا غروب در منزلزحمت کشیده
خانه را مرتب نموده،غذا پخته،لباس شسته،منزل را تمیزکرده اکنون چشم براه است که شوهرش به منزل بیاید،با هم بنشینندصحبت
کنند و از انس و محبت لذت ببرند.بچههایش نیز همین انتظار رادارند.دور از انسانیت و انصاف است که مرد شب دنبال
خوشگذرانی وشبنشینی برود و همسر بیچاره و کودکانش را در انتظار بگذارد!! مگر زنداري فقط به این است که غذا و لباسش
را بدهی؟زنشریک زندگی است نه لفتبدون مزد و مواجب.به خانه شوهر نیامده کهشبانهروز زحمتبکشد و لقمه نانی بخورد.
بلکه بدان امید آمده که انیس وهمنشین دائم داشته باشد. بعض مردها واقعا انصاف و عاطفه و شعور ندارند.زن پاکدامن وعفیف و
فرزندان معصوم خویش را در خانه میگذارند و شب تا به سحردنبال عیاشی و ولگردي میروند. پولهایی را که باید در خانه خرج
کنند در خارج منزل بیهوده تلفمیکنند.این بیچارهها هنوز لذت انس و محبت را درك نکردهاند کهعیاشیهاي کثیف را
خوشگذرانی میشمارند.هیچ فکر نمیکنند که با اینرفتار آبرو و حیثیتخویش را از دست میدهند.و در نزد مردم، افراديهوسباز و
سبک مغز معرفی میشوند.خودشان را بدبخت و بیچاره و زن و فرزندشان را بدبختتر میگردانند.کاري میکنند که همسرانشان از
دردناچاري تقاضاي طلاق و جدایی میکنند و کاخ زناشویی را متلاشیمیسازند. به داستانهاي زیر توجه فرمایید: مردي که زنش را
طلاق داده بود در دادگاه گفت:در ابتداي ازدواجبه خاطر جوانی و معاشرت با دوستان بد هر شب همسرم…را تنها در
خانهمیگذاشتم و براي تفریح و خوشگذرانی از خانه بیرون میرفتم و نزدیکصبح به خانه میآمدم.همسر جوانم که از رفتار من
ناراحتبود عاقبتبستوه آمده طلاق گرفت.ده فرزند داشتیم قرار شد ماهی دو مرتبه آنها راببینم.مدتی بدین نحو گذشت ولی اکنون
مدتی است از من مخفی شدهاند. براي دیدن فرزندانم خیلی ناراحت هستم. ( 1) زنی میگوید:از تنهایی دیگر حوصلهام سر رفته
دارم دق میکنم. شوهرم اصلا به فکر من و تنهایی کشنده من نیست،هر شب تا بعد از نیمهشب در پی تفریح و شادي خودش است.
2) آقاي محترم،تو که داراي زن و بچه هستی دیگر حق نداري مانندسابق بیقید و بند باشی.به فکر آینده خودت و خانوادهات )
باش.دست ازولگردي و عیاشی بردار.دوستان ناباب را رها کن. از کار که فارغ شديیک سر به خانه بیا.با زن و
فرزندانتبنشین،کانون خانوادگی را گرم وبا صفا کن و از لذت انس و محبتبرخوردار شو.ولگردي و شبنشینی برفرض اینکه
. سالم و بدون مفسده هم باشد باز به حال تو سودي ندارد وزندگیات را متلاشی میسازد. پینوشتها 1-اطلاعات 11 تیر ماه 1349
. -2 و نمیدانند چرا؟ص 138